روزنه هایی از عالم غیب صفحه 90

صفحه 90

کرده و او را به درون رودخانه بغداد که پشت منزل او بود، پرتاب نمود و به من گفت: بلند شو برویم. از پله ها پایین آمده و از درب حیاط خارج شدیم، شهر تاریک بود، نمی دانستیم کجا برویم، به لب رودخانه رسیدیم و در گوشه ای نشستیم و در حیرت بودیم که در این شهر غریب چه کنیم؟!

ناگهان دیدیم قایقی از دور به طرف ما می آید. هنگامی که به نزدیکی ما رسید، از دور صدا زد و گفت: حاج سعید، سید عقیل! سوار شوید. ما هم بلافاصله سوار قایق شدیم، او ما را به آن سوی رودخانه برد و به منزلمان رسانید. از او پرسیدیم: شما از کجا اسم ما را بلد بودید؟ گفت: در عالم خواب حضرت موسی بن جعفرعلیهما السلام را دیدم که فرمود: بلند شو برو حاج سعید و سید عقیل را از فلان محل بردار و بیاور. از خواب بلند شدم، ولی بدون توجّه مجدّداً خوابیدم، دوباره دیدم آن حضرت به خواب من آمدند و همان مطالب را تکرار کردند. این بود که سریعاً از جای برخاسته و به همان نشانی که آن حضرت داده بود، آمدم و شما را آن جا یافتم...

شفای مفلوج به عنایت حضرت معصومه علیها السلام

مرحوم آیت اللَّه العظمی اراکی فرمودند: همه تقریباً می دانند که آقا سیف از اطرافیان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری(1)، به آقا سید کمال فالج که از کمر به پایین فلج بوده، گفته است؛ اگر تو سید می بودی، شفای خود را از حضرت معصومه علیها السلام تا به حال گرفته بودی! آقا سید کمال وقتی این حرف را از آقا سیف می شنود، بی اختیار می شود و به وسیله کسی که او را حمل می کرده است، به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرّف می شود و پای ضریح می نشیند و به حضرت خطاب می کند که: از این جا نمی روم تا شفای مرا بدهید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه