روزنه هایی از عالم غیب صفحه 93

صفحه 93

گرفته و به حرم حضرت امام حسین علیه السلام بردیم و به او یاد دادم که جلو برود و دست خودش را به ضریح مقدّس بمالد و عرض کند: ای امام حسین! گوشم را شفا عنایت کن. با زبان کودکی، بچّه جلو رفت و ما هم با خانواده در بالای سر حضرت مشغول زیارت بودیم.

وقتی خواستیم از حرم مرخّص شویم، شمس الدین را صدا کردم آمد، دست او را گرفتم و وارد صحن مقدّس شدیم، اول خیال کردم که اشتباهاً طفل دیگری را به خیال فرزند خودم آورده ام، زیرا این بچه کاملاً صحیح و سالم بود، وقتی کاملاً دقت کردم، دیدم اثری از آثار زخم در بچّه دیده نمی شود و به طور کلی خوب شده است.

در برگشتن به تهران، یکی از دکترهایی که در اثر تبلیغات سوء، بهایی شده بود، پس از دیدن این واقعه نادم گشت و مسلمان شد، به طوری که به احکام شرعی کاملاً پایبند گردید.

بند آمدن زبان در اثر خشم حضرت ابوالفضل علیه السلام

مرحوم آیت اللَّه احمدی میانجی فرمودند: پدر آیت اللَّه موسوی اردبیلی(1) به کربلا مشرّف می شوند و در مورد نذری که برای حضرت ابوالفضل علیه السلام شده بود، می گویند آن را به ضریح تبرّک کنید و به فقرا بدهید، این کار بهتر از آن است که پول را داخل ضریح بیندازید.

وقتی ایشان از حرم مطهّر حضرت علیه السلام بیرون می روند، زبانشان بند می آید، هر کاری می کنند زبانشان باز شود مؤثر نمی شود، تا این که از گفته خویش در مورد نذر، پشیمان می شوند و توبه می کنند و به برادرشان اشاره می کنند که آن پول نذر را در ضریح بیندازند، آن وقت زبانشان باز می شود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه