روزنه هایی از عالم غیب صفحه 97

صفحه 97

گریه کردم، زیرا همسایگان به من گفتند: توسّل پیدا کن، بچه ات شفا پیدا می کند. وقتی این موضوع را از همسرم شنیدم گریه ام گرفت. موقع خواب که شد، بچه را بین خودمان خوابانیدیم در حالی که دست بچه در دست من بود و در ایوان اتاق هم خوابیده بودیم. ناگهان دیدم بچه دستش را از دست من کشیده و می خواهد بدود. گفتم: چه شده است؟! گفت: آقای اسب سواری را دیدم که به من گفت: بیا! من نگاه کردم، دیدم بچه ام خوب شده است.

صله گرفتن آقا شیخ ابراهیم صاحب زمانی از حضرت رضاعلیه السلام

مرحوم آیت اللَّه العظمی اراکی از قول مرحوم آقای شیخ ابراهیم صاحب زمانی نقل فرمودند: زمانی به مشهد رفتم که تولیت آستانه با قاجار بود و مجالس ادبی برپا می کرد و من هم در آن مجلس شرکت می کردم. در آخر کار دیدم بی پول شده و راهی به جایی ندارم، به فکرم رسید که خوب است قصیده ای در مدح تولیت بگویم، ولی پس از تمام شدن قصیده به فکر افتادم این چه کاری است که من کردم! خوب است شعر و قصیده را عوض کنم و برای حضرت رضاعلیه السلام مدح بگویم و از ایشان صله بگیرم.

به حرم مطهّر رفته و پشت به دیوار حرم کردم و رو به ضریح ایستادم و آن اشعاری را که برای حضرت رضاعلیه السلام گفته بودم، خواندم. در همان حال دیدم شخصی آمد و در حال مصافحه ده تومان به من داد، نزد ضریح مطهّر رفتم و به حضرت عرض کردم: ده تومان کم است. دوباره شروع به خواندن شعر کردم، دیدم دیگری آمد و ده تومان دیگر داد. باز نزد ضریح رفتم و مطلب قبلی را تکرار کردم و برگشتم. برای بار سوم اشعار را خواندم، شخص دیگری آمد و ده تومان داد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه