دروس حوزه علمیه جدید پایه 1 صفحه 549

صفحه 549

1- مفعول.

2- که اسم مفعول است.

3- ای دون الطالب.

4- قال فی اللسان: الجحد والجحود نقیض الاقرار کالإنکار والمعرفه جَحَدَه یَجحَدُهُ جَحداً و جُحُوداً.الجوهری قال فی منتهی الارب: جَحده حقه و یحقه جحداً وجحوداً : انکار کرد حق او را با علم و دانست خود. والی القولین اشار الطریحی حیث یقول قوله تعالی: (وجحدوا بها واستیقنتها انفسهم) ای جحدوا بالآیات بالسنتهم واستیقنوها فی قلوبهم والاستیقان أبلغ من الایقان والجحود هو الانکار مع العلم. یقال: جحد حقه جحداً وجُحودا ای انکره مع علمه بثبوته.قوله تعالی: (یجحدون ای ینکرون ما تستیقنه قلوبهم).

است یک مرد غایب.

نفی در لغت ، برطرف کردن و نیست کردن را گویند. و در اصطلاح «النَفْیُ هُوَ الْإخْبَارُ بعَدَمِ وُقُوع الْفِعْلِ فِی الزَمانِ الْمُسْتَقْبِل(1) بِلَفْظِ الْمُسْتَقْبِلِ» یعنی نفی خبر دادن بواقع نشدن فعل است در زمان مستقبل بلفظ مستقبل ، چون : لَا یَضْرِبُ یعنی نمی زند او.

إسْتِفْهام در لغت ، طلب فهم کردن را گویند. و در إِصْطِلاح «اَلْاسْتِفْهَامُ هُوَ طَلَبُ الْمُتَکَلِّمِ مِنْ الْمُخَاطَبِ فَهْمَ الْفِعْلِ» یعنی : استفهام ، طلب کردن متکلم است از مخاطب ، فهمیدنِ فعل را چون : هَلْ یَضْرِبُ ، یعنی آیا می زند او ؟

صیغه های فعل ماضی

و از ماضی چهارده وجه باز می گردد : شش مغایب را بود ، و شش مخاطب را ، و دو حکایت نفس متکلّم را.

آن شش که مغایب(2) را بود : سه مذکّر را بود و سه مؤنّث را.

آن سه که مذکّر را بود : ضَرَبَ ، ضَرَبا ، ضَرَبُوا.

ضَرَبَ : یعنی زد او یک مرد غایب در زمان گذشته. صیغه مفرد (3)مذکّر غایب

[شماره صفحه واقعی : 6]

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه