دروس حوزه علمیه جدید پایه 4 صفحه 2663

صفحه 2663

1- صدوق، همان کتاب، ص236، مجلس62، حدیث3؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج46، ص172؛ رضوی اردکانی، همان کتاب، ص321.

2- محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب که پدرش عبدالله محض شهرت داشت.

3- مروج الذهب، ج2، ص 294؛ الأخبار الطوال، ص 385.

4- الفخری، ص 165.

که در آن زمان با او بیعت کرد، ابوجعفر منصور بود(1)که بعدها به خلافت رسید و چنان که خواهیم گفت، دست به خون او آلود. البته بیعت منصور، روی هدف های سیاسی و به منظور شکست امویان بود، زیرا در آن موقع محمد چهره سیاسی بسیار روشن و ممتاز بود که منصور و دیگران در حد او نبودند.

آغاز جنبش

با توجه به این سوابق، هنگامی که عباسیان، امویان را شکست دادند و ابوالعباس سفاح به خلافت رسید، محمد و برادرش إبراهیم حکومت او را به رسمیت نشناخته و به دیدار او نرفتند و پنهان شدند. محمد خود را شایسته خلافت، و ابوالعباس را غاصب این مقام می دانست و معتقد بود که ابوالعباس و برادرش منور، به حکم بیعتی که با او کرده اند، باید از او پیروی نمایند، نه برعکس! از این رو ابوالعباس از ناحیه آن دو نگران بود و از پدرشان در مورد آنان پرسوجو می کرد. یک بار نامه ای از محمد_ که طی آن از یک شخصیت بزرگ برای همراهی خود جهت انقلاب دعوت کرده بود _ به دست ابوالعباس افتاد و بر نگرانی او افزود.(2)

از آن تاریخ، زندگانی سرّی و عملیات مخفی این دو برادر انقلابی آغاز شد و سرگرم سازمان دهی نیروهای مبارز و رهبری عملیات ضد حکومتی شدند.

در سال 136 هجری، در اواخر حکومت ابوالعباس، ولیعهد و برادرش منصور وارد شهر مدینه شد، بزرگان و شخصیت های شهر به استقبالش رفتند. محمد و برادرش از شرکت در مراسم استقبال، همراه سایر بنی هاشم خودداری کردند.(3)

پس از آن که منصور به خلافت رسید، جستوجوی شدیدی برای یافتن

[شماره صفحه واقعی : 421]

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه