خلاصه النحو صفحه 127

صفحه 127

اعمال آن و الغاء آن و ادخال آن بر فعل واجب است که خبر را مصدّر به لام سازند و أن مفتوحه نیز مخفف می شود و در این صورت در اغلب اوقات عمل در ضمیر شأن مقدر بعد از آن می کند و داخل جمیع جمل می شود و وقتی که داخل فعل شود لازم است تصدیر فعل به سین یا سوف یا قد یا حرف نفی.

و کأَنَّ موضوع است از برای تشبیه، مثل: «کأَنَّ زید الاسد» و مخفف می شود، پس در افصح لغات ملغی از عمل می شود .

ولکنّ موضوع است از برای استدراک از جمله به جمله دیگر و این وقتی می باشد که جمله اولی بحیثیتی باشد که موجب سوال مقدر باشد، مثل قول تو: «جاءنی زیدٌ لکنّ عمرواً و لم یجئ» وقتی که ملازمت متحقق باشد میانه زید و عمرو در مجی ء زیرا که سامع توهم مجی ء عمرو می کند، پس تو می گوئی: «لکنّ عمرواً لم یجئ». و گاه مخفف می شود پس ملغی از عمل می شود.

و اما لَیْتَ، پس موضوع است از برای تمنّی و بعضی تجویز کرده اند نصب خبر آن را مثل: «لیت زیداً قایماً» .

و اما لعلّ، پس موضوع است از برای ترجّی و ترقب وقوع خبر، مثل: «لعلّ زیداً عالمٌ» و گاه ما بعد آن مجرور می شود.

قسم سوم : حروف عاطفه

و آن ده حرف است: واو ، فاء و ثمّ و حتّی و أو و أم و إمّا و لا و بل ولکن؛ و بعضی أی مفسره را نیز از حروف عاطفه شمرده اند . پس هر یک از چهار حرف اول موضوع است از برای جمعیت ماقبل آن با ما بعد آن .

اما واو، پس او از برای جمعیت است مطلقا و مفهوم نمی شود از آن ترتیب و عدم ترتیب .

و اما فاء، پس دلالت می کند بر ترتیب میانه معطوف و معطوف علیه، پس اگر مسنداند افاده ترتیب وقوع هر دو می کند و اگر مسندالیه اند افاده ترتیب اسناد مسند به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه