شناخت نامه حضرت خدیجه علیها السلام جلد 1 صفحه 104

صفحه 104

ذکر تو از زبان من فکر تو از خیال من

چون برود که رفته است در رگ در مفاصلم

مشتغل توام چنان کز همه چیز غافلم

مفتکر تو ام چنان کز همه خلق غایبم

ما را ز آرزوی تو پروای خواب نیست

سر جز به خاک کوی تو بردن صواب نیست

بالجمله رسول خدا صلی الله علیه و آله در جواب خدیجه علیها السلام فرمود: ای دختر عم! تو را ثروت و مالی فراوان است و من مردی فقیر و بی سامانم. مرا زنی باید که در بضاعت چون من باشد. تو امروز ملکۀ حجاز باشی و درخور ملوک هستی.

خدیجه علیها السلام گفت: ای سید من! اگر مال تو اندک است مال من بسیار است و من که جان از تو دریغ ندارم، چگونه از بذل مال رنجه شوم. اینک من و آنچه مرا است در تحت حکومت تو است و تو را به کعبه و صفا سوگند می دهم که ملتمس مرا پذیرفتار باش. این بگفت سیلاب اشکش به صورت روان گردید و این اشعار بگفت:

واللّه ما هب نسیم الشمال

الا تذکرت لیالی الوصال

ولا اضامن نحوکم بارق

الا توهمت لطیف الخیال

احبابنا ما خطرت خطره

منکم ومن یا من جور اللیال

رقوا وجودوا اعطفو وارحموا

لا بدلی منکم علی کل حال

آن پیک نام ور که رسید از دیار دوست

آورد حرز جان زخط مشکبار دوست

دل دادمش به مژده و خجلت همی برم

زان نقد کم عیار که کردم نثار دوست

در سختی عشق اگر بمیرم

من دل ز غم تو بر نگیرم

بی شک دل ماه خور بگیرد

گر سوی فلک رسد نفیرم

خدیجه علیها السلام عرض کرد هم اکنون بر خیز و خویشان خود را بفرما تا به نزد پدر من شوند و مرا از بهر تو خواستگاری کنند و از کابین بزرگ بیم مکن که من از مال خویشتن خواهم داد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه