شناخت نامه حضرت خدیجه علیها السلام جلد 1 صفحه 105

صفحه 105

پس آن حضرت برخواسته به نزد ابوطالب علیه السلام آمده و دیگر اعمامش حاضر بود. با ایشان فرمود: برخیزید و به خانۀ خویلد شده، خدیجه را از بهر من خواستگاری بنمایید. ایشان در جواب سخن نکردند. بعد از زمانی ابوطالب علیه السلام به سخن آمده گفت: ای فرزند برادر! خدیجه را ملوک جهان خواستار شدند و سر به کس در نیاورده و تو امروز مردی فقیر باشی. چگونه این مقصود بر کنار آید، اگر از او سخن آشنایی شنیده باشید همانا به مزاح باشد و ابولهب گفت: ای پسر برادر! خود را در دهن عرب میفکن. تو در خور خدیجه نباشی. عباس برخاست و با ابولهب عتاب کرد. گفت: همانا عظمت و جلالت محمّد از همه کس افزون است و اگر خدیجه مال بخواهد سوار می شوم و بر ملوک جهان در آیم تا هر چه بخواهد فراهم آورم.

وارد شدن صفیه بنت عبدالمطلب بر خدیجه علیها السلام برای تحقیق مطلب

این وقت سخن بر آن نهادند که خواهر خود صفیه را به خانۀ خدیجه علیها السلام بفرستند و مطلب را کاملاً تحقیق کنند. پس صفیه به خانۀ خدیجه علیها السلام درآمد و خدیجه علیها السلام از قدوم او شاد شد و او را سخت گرامی بداشت و فرمان داد که از بهر صفیه خوردنی حاضر بنمایند. صفیه گفت: از بهر طعام نیامدم. می خواهم بدانم آن که شنیده ام از در صدق یا بر کذب باشد.

خدیجه علیها السلام فرمود: آنچه شنیدی صدق است. همانا جلالت محمّد را دانسته ام و مزاوجت و مصاحبت او را غنیمتی بزرگ می دانم و کابین را نیز بر مال خویش بسته ام. صفیه از این سخن شادان و خندان شده گفت: ای خدیجه! سوگند با خدای در حب محمّد معذوری و تا کنون چشمی مانند نور محبوب تو ندیده است و گوشی شیرین تر از کلام او نشنیده است. پس صفیه این اشعار بگفت:

اللّه اکبر کل الحسن فی العرب

کم تحت غره هذ البدر من عجب

قوامه تم ان مالت ذوائبه

من خلفه فهی تعنیه عن الادب

تبت ید الائمی فیه و حاسده

ولیس لی فی سواه قط من ارب

پس خدیجه علیها السلام او را خلعتی شایسته بداد. صفیه شاد و خرم به سوی خانه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه