شناخت نامه حضرت خدیجه علیها السلام جلد 1 صفحه 133

صفحه 133

المنیر المترد فی فلک التدویر اخرج الایه التی او دعت فیک بحق من خلقک.»

چون رسول خدا صلی الله علیه و آله این سخن فرمود، قمر مانند اسب دونده به سرعت تمام همی آمد و مردمان همی به او نگران بودند تا به کعبه رسید و نورش همی در فزایش بود. پس هفت نوبت طواف کرد و آن گاه در پیش روی سجده کعبه نمود و بعد به سوی پیغمبر صلی الله علیه و آله سرعت کرده، به زبان فصیح ندا در داد که اشهد أن لا إله إلّا اللّه، وأن محمّداً رسول اللّه. پس به گریبان آن حضرت در رفت و از آستین سر به در کرد. دیگر باره به گریبان آن حضرت فرو رفت و نصفی از آستین راست و نصفی از آستین چپ آن حضرت بیرون شد و یکی به سوی مشرق و یکی به سوی مغرب روان گردید. آن گاه باز شد با هم پیوسته به جای خود قرار گرفت.

ابوجهل گفت: ان هذا لسحر مبین. اما حبیب فریاد برداشت که ای محمّد! تو رسول خدایی و سخن تو بر صدق است و جمعی کثیر به آن حضرت ایمان آوردند و بنی هاشم از پیش روی آن حضرت همی رفتند و از شادی چهره های تابناک داشتند و مردمان همی گفتند: سوگند با خدای زمزم و مقام که ما هرگز چنین معجزه ندیدیم. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به خانه مراجعت نمود. خدیجه علیها السلام آن حضرت را استقبال نمود و عرض کرد: یا رسول اللّه! من معجزۀ شما را مشاهده کردم بر فراز خانه خویش و از آن عجب تر آن که این جنین که در رحم من است با من تکلم کرد و گفت: یا اماه لا تخشی علی ابی و معه رب المشارق والمغارب.

پس رسول خدا تبسم فرمود و گفت: خدا عطا نکرده است هیچ پیغمبری را معجزه ای جز این که مرا به آن مخصوص گردانیده. در این وقت ابوطالب علیه السلام از پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله درآمد و این اشعار را بسرود:

الم تر أن اللّه جل جلاله

اتانابه برهان علی ید احمد

وابدی ظلاماً حالکاً فعمت به

عیون الوری فی کل غور و منجد

واقبل بدر التم من بعد ظلمه

الی أن علی فوق الحطیم یمبعد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه