شناخت نامه حضرت خدیجه علیها السلام جلد 3 صفحه 61

صفحه 61

«در بین راه هوا به شدت گرم بود. ناگهان دو فرشته را دیدم که آمده اند و بر سر امیر کاروان سایه افکنده اند و او زیر سایه فرشتگان حرکت می کرد.»(1)

این گزارش، آن چنان قلب خدیجه (علیها السلام) را از عشق به رسول خدا (صلی الله و آله وسلم) آکنده نمود که بلافاصله خود را به عموی دانشمند خویش، ورقه بن نوفل رسانید، و جریان را با وی در میان گذاشت. ورقه بن نوفل گفت: اگر این گزارش میسره درست باشد، محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) همان پیامبری است که بعثتش به این امت وعده داده شده است، و من اوصاف وی را در کتاب ها خوانده ام.(2)

عشق سرشار خدیجه (علیها السلام) به محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)

آن گزارش میسره، و این نوید ورقه بن نوفل، چنان طوفانی از محبت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) در دل خدیجه (علیها السلام) ایجاد کرد که بی صبرانه حضرتش را طلبید و خطاب به وی چنین گفت: «یا بن عم! انّی قد رغبت فیک لقرابتک و سطوتک فی قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک؛(3) ای پسرعمو! به دلیل خویشی، شرافت خانوادگی، امانت داری، حسن خلق و راست گویی که در شما سراغ دارم، به شما اشتیاق پیدا کردم.» آن گاه برای ازدواج با اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اعلام آمادگی کرد.

این عمل خدیجه (علیها السلام) نشان دهندۀ این است که وی گرچه از نظر مال و ثروت ممتاز بود، اما دل به امور معنوی داشت. او طالب شخص با کمال بود، نه فرد پولدار.

بر اساس همین دیدگاه بلند بود که خواستگارانی پولدار چون عقبه بن ابی معیط و صلت بن ابی یهاب، که هر کدام چهارصد غلام و کنیز داشتند را نپذیرفت.(4) اما در برابر شخص باکمالی چون رسول خدا (صلی الله و آله وسلم)، هم خود پیشنهاد ازدواج داد، و هم مهریه را از مال خود تعیین کرد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: در جلسۀ خواستگاری، خدیجه (علیها السلام) وقتی ملاحظه کرد عمویش ورقه بن نوفل در برابر سخنان ابوطالب (علیه السلام) از عهدۀ پاسخ برنمی آید، بی درنگ گفت:


1- . ابن هشام حمیری، ابومحمد عبدالملک، سیره النبویّه، ج1، ص199.
2- . همان، ص203.
3- . همان، ص201.
4- . مجلسی، محمّدباقر، بحار الأنوار، ج16، ص22.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه