عرفان اسلامی جلد 9 صفحه 108

صفحه 108

فردا که از درس مقرر برگشت کتاب را نزد آن مصاحب ناشناختۀ خویش گذاشته تقریر روز را طلبید و بیانی بهتر و کامل تر از استاد خود شنید.

از آن وقت خاضع گشته به استفاده پرداخت و آخر بر حفظ عهد خاموشی تاب نیاورد همدرسان را خبر کرد و عاقبت کار به آنجا کشید که حضرت آخوند به درس گفتن وادار و مشهور که به تازگی ابراهیم نامی در تهران مشغول به تدریس معقول شده است ! !

آری،این است روش مردم بی هوا و انسان های کامل و رشد یافته و با خبران از حق و حقیقت و سالکان راه عشق و صفا و آراستگان به صفات محبوب ازلی و ابدی.

هر که در راه تو اول قدم از خویش برید***هم به اول قدم آنجا که همی خواست رسید

هیچ کس با تو نیاویخت که از خود نگریخت*** هیچ کس با تو نپیوست که از خود نبرید

همه با ناله و آهند چه هشیار و چه مست*** همه با حسرت و دردند چه پیر و چه مرید

زاهد از صومعه گر رخت به کوی تو کشید*** ما نخواهیم در آن کوی بجز درد کشید

آن که آسان شمرد این همه خون خوردن ما*** دور از آن روی مگر شربت هجری نچشید

جهانگیرخان قشقایی،اعجوبۀ مبارزه با نفس

این وجود مبارک و منبع فیض و محلّ رحمت،فرزند خان قشقایی بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه