عرفان اسلامی جلد 9 صفحه 41

صفحه 41

هوای حقیقت بازمانده و می میرد و صاحبش به موجودی بی شعور تبدیل شده،از درک حقیقت دور می افتد چنان که قرآن می فرماید:

[ فَإِنَّکَ لاٰ تُسْمِعُ الْمَوْتیٰ وَ لاٰ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعٰاءَ إِذٰا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ] (1).

پس تو نمی توانی [ دعوتت را ] به مردگان بشنوانی و نمی توانی دعوتت را به کران،زمانی که پشت کنان روی می گردانند،بشنوانی.

عبرت از منصور دوانیقی

علامۀ خویی در«شرح نهج البلاغه»می گوید:

منصور دوانیقی شبی در طواف خانۀ کعبه بود،گوینده ای را شنید که چنین می نالد:

بار خدایا ! به درگاه تو شکایت آرم از ظهور ستم و تباهی و از طمعی که میان مردم و حق سایه افکنده،منصور از مطاف به در آمده و در گوشه ای از مسجد نشست و به دنبال آن مرد فرستاد و او را پذیرفت.

آن مرد نماز خواند و پس از استلام حجر نزد منصور آمد و سلام کرد،منصور بدو گفت:این فریاد که از ظهور ستم و بیدادت از تو بگوشم رسید چه بود ؟ و مقصودت از طمعکار حایل میان مردم و حق که بود ؟ به خدا هر چه گوش دادم از درد و الم سخن گفتی.

گفت:اگر بر جانم امان بخشی از ریشۀ هر کارت آگاه سازم و گرنه از اظهار حقیقت دریغ نمایم و خود را نگهدارم که با خود کارها دارم.

منصور گفت:جان تو در امان است،هر چه داری بگو،در پاسخ گفت:


1- 1) -روم (30):52.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه