عرفان اسلامی جلد 9 صفحه 87

صفحه 87

شدند.عدی گفت:آه که من انصاف را در حق علی رعایت نکردم که او در محراب عبادت شهید شد و من هنوز زنده ام ! !

معاویه گفت:بدان که هنوز قطره ای از خون عثمان باقی است و آن قطره خونخواهی نشود مگر به خون شریفی از اشراف یمن.

عدی گفت:سوگند به خدای،آن دل ها که از خشم و غضب نسبت به تو آکنده بود هنوز در سینه های ماست و آن شمشیرها که با آن ها با تو می جنگیدیم اکنون بر دوش های ماست،اگر قدمی از طریق خدیعت به ما نزدیک شوی قدمی برای ریشه کن کردن شرّت به تو نزدیک شویم،دانسته باش که قطع حلقوم و سکرات مرگ بر ما آسان تر است از این که سخن ناهموار در حق محبوبمان علی بشنویم (1).

قاضی محکمه و انصاف

در عصر معتضد عباسی مأمور بیت المال از دنیا رفت و قرض بسیاری از خود به جا گذاشت،در حدی که تمام ما ترک میت به تمام قرض هایش فراگیر نبود !

معتضد،عبد اللّه سلیمان را نزد ابو حازم قاضی فرستاد که خلیفه چهل هزار دینار از مأمور طلبکار است،طلبش را از ما ترک عنایت کن.

عبد اللّه پیام معتضد را به ابو حازم رساند،ابو حازم به فکر فرو رفت،سپس سر برداشت و گفت:تأدیه این چهل هزار دینار به یک نفر کمال بی انصافی است، خلیفه هم یکی از طلب کارهاست باید دید چه مقدار به او می رسد،انصاف آن است که ما ترک بین تمام طلبکارها به نسبت تقسیم شود،عبد اللّه متحیر شد و به قاضی گفت:خونت را هدر منما.


1- 1) -مجالس المؤمنین:246/1.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه