عرفان اسلامی جلد 12 صفحه 270

صفحه 270

عتبۀ غلام یک شب بپا ایستاده بود تا وقت صبح،همین می گفت که الهی ! اگر مرا عذاب می کنی تو را دوست دارم و اگر رحمت کنی هم دوست می دارم.

ای جفای تو ز دولت خوب تر***و انتقام تو ز جان محبوبتر

عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد** بوالعجب من عاشق و این هر دو ضد(1)

و علامت رضای حق از بنده آن است که بنده از حق راضی باشد که:

[ رَضِیَ اللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ] (2).

خدا از آنان خشنود است و آنان هم از خدا خشنودند.

علم به رضا

آورده اند که:

شاگردی از استاد خود پرسید که بنده می داند که حضرت حق از وی راضی است یا نمی داند ؟ استاد فرمود که نمی داند،چون رضای حق امر غیبی است، شاگرد گفت که بنده رضای حق در خود می داند،استاد گفت:چگونه می داند ؟ شاگرد گفت:هرگاه که بنده خود را از حق راضی می یابد،باید بداند که حق از او راضی است،استاد فرمود که احسنت یا غلام.

و مقام رضا که عبارت از رفع اختیار بنده و تساوی نعمت و بلا و شدّت و رخا است موسوم به باب اللّه الاعظم از آن جهت شده که مفتاح مغالق ابواب باقی مقاماتست و فی الحقیقه اشق منازل سالکان راهست.

عارف معارف الهیه،عاشق دلباخته حاجی سبزواری می گوید:


1- 1)- مثنوی معنوی، مولوی.
2- 2) -مجادله (58):22.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه