بانک جامع دوازده جنبش نوظهور معنویت نما صفحه 1079

قول قدرت از طریق شیطان پرستی، در همه‌ی بحث‌های لاوی دیده می‌شود. کسب قدرت، جذبه‌ی بسیار قوی همه‌ی فرقه‌های منحرف است، فرقه‌هایی که بسیاری از نوجوانان را به طرف خود می‌کشند و خواهند کشید. لاوی، عملاً خوانندگان نوجوان و ساده لوح را با «مفاتیح الاخنوخی» شیفته می‌کند.

مفاتیح الاخنوخی فهرستی بلند بالا از دعاهای آیینی، بی‌ربط و مزخرف است که اصولاً باید به شیطان پرستان جوان قدرت بدهند تا دیگران را تحت تسلط خود در آورند و هر کاری را که می‌خواهند بتوانند با آنها انجام دهند. هیچ جای شکی وجود ندارد که علاقه به شیطان پرستی، به صورت منبع قدرت، کاملاً به اختلالات روانی افراد وابستگی دارد. در واقع، جاذبه‌ی شیطان پرستی نوعی عارضه است که به شکل ماسک، احساس درماندگی و ضعف در مقابل مشکلات زندگی را پنهان می‌کند.

فرضیه‌ی هفتم؛ رابطه‌ی جنسی یا مذهب

لاوی عقیده دارد که مذهب و رابطه‌ی جنسی متقابلاً یکدیگر را نفی می‌کنند.

او، با استفاده از این تضاد، خواننده را مجبور می‌کند که از بین آن دو یکی را انتخاب کند.

وقتی مسأله به این صورت مطرح می‌شود، هیچ کس حاضر نمی‌شود مذهب خود را، در برابر رابطه‌ی جنسی کنار بگذارد. در نتیجه، لاوی کاری می‌کند که شیطان پرستی به صورت یک گزینه‌ی منطقی ظاهر شود. او، در هیچ یک از صفحات کتاب، جایی برای این امکان اختصاص نمی‌دهد که فرد بتواند، هم انسان مذهبی باشد و هم به داشتن رابطه‌ی جنسی سالم و مشروع ادامه دهد. چون نوجوانان معمولاً به رابطه‌ی جنسی فکر می‌کنند، لاوی از آن نهایت سوء استفاده را می‌کند.

موذیانه‌ترین عبارت لاوی اینست که اگر انسان هر گونه احساس جنسی داشته باشد، حتماً باید شیطان پرست باشد.

نوجوانانی که کتاب لاوی را چشم و گوش بسته می‌خوانند و فرضیه‌های او را زیر سؤال نمی‌برند، در مقابل این نوع راهنمایی‌ها و الزام‌ها خیلی آسیب پذیر می‌شوند. وقتی نوجوانان می‌بینند که احساسات و اضطراب‌های جنسی آنها واقعاً به معنای شیطان پرست بودن آنهاست، خیالشان در مورد هویت و مشکلات جنسی موجود به کلی راحت می‌شود. توصیه‌ای که شیطان پرستان به اطرافیانشان می‌کنند، شنیدن آهنگ‌های تند همراه با خشونت است.

که وحشت و نفرت را با خود دارد. آنها موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند.

آنها خود را بی‌خانمانی بیابان گرد، می‌پندارند که از عشق و محبت متنفرند. در واقع آنها به جنگ با واقعیت خود پرداخته و به خیال خود به دنبال حقیقت گمشده و حقیقت واقعی هستند.