بانک جامع دوازده جنبش نوظهور معنویت نما صفحه 360

صفحه 360

ماری وانمود می‌کرد نمی‌داند در جان من چه می‌گذرد. من هم وانمود می‌کردم نمی‌دانم در روح او چه می‌گذرد. (عشق ناممکن به مرد همسایه‌اش که متأهل بود.

هر چند او زنی بود که می‌توانست هر مردی را که دلش می‌خواست تصاحب کند. ) با هم دوست بودیم. رفیق بودیم. از برنامه‌های مشترکمان لذت می‌بردیم. حتی می‌توانستم خطر کنم و بگویم نوع خاصی از عشق به او داشتم … عشقی متفاوت با آن که من به استر یا او به مرد همسایه‌اش داشت. (ص 73)

نمونه 32

(ماری چون به مرد همسایه‌شان علاقه دارد و به دنبال راهی برای بدست آوردن اوست درباره زندگی آن مرد کنجکاو است): من کنجکاوم که چرا مرد همسایه‌ام از زن بی‌حالش جدا نمی‌شود؟ زنی که مدام لبخند می‌زند و همیشه به خانه و غذا و بچه‌ها و صورت حساب‌ها می‌رسد. (ص 84).

نمونه 33

بین من و مرد همسایه‌ام، هم همین طور شد، آنقدر نزدیک من بود که دیدم در رابطه‌مان چقدر ترسو است.

دیدم هیچ وقت چیزی را که خیلی می‌خواهد و اما داشتنش خطرناک است نمی‌پذیرد. (ص 100)

نمونه 34

میخائل به دختری اشاره کرد که عرب به نظر می‌رسید. دختر طرف مردی برگشت که آن طرف سالن تنها نشسته بود:

تا حالا موقع هماغوشی دچار ناتوانی جنسی شده‌اید؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه