بانک جامع دوازده جنبش نوظهور معنویت نما صفحه 433

صفحه 433

هایدی دیگر زنی ازدواج کرده دارای سه فرزند … نبود.

او ماجراجویی تازه وارد به ژنو بود … احساس خوشحالی می‌کرد که در کنار آن مرد بود.

انگار آن روز صبح دنیا تغییر کرده بود.

زنی بالغ و سی و هشت ساله حیران در وسوسه‌های فریبنده، همه چیز را در دنیا خوب می‌دید … هایدی هتلی را به مرد نشان داد … مرد اصرار می‌کرد که محلی متوسط باشد زیرا صبح روز بعد می‌خواست از آنجا برود … (ص 288)

نمونه 55

دیگر به قواعدی که بین خودمان مرسوم بود نمی‌اندیشیدم … تنها غرایز حاکم بود … هیچ مقدمه‌ای در کار نبود … روح ما به هم پیوست … گاهی به من می‌نگریست، ولی نظرم را نمی‌پرسید. واکنش من برایش اهمیتی نداشت.

یازده دقیقه به پایان رسید … ولی کار هنوز ادامه داشت … به یاد نقشهایی افتادم که ایفا می‌کردم … دختری ساده … مادری مهربان … و زنی خطرناک … روسپی مقدس. (ص 289)

نمونه 56

تا حالا فکر کرده‌ای احساس مردان در زمانی که با آنان به بستر می‌روی چیست؟

بله فکر کرده‌ام … (ص 293)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه