سلوک منتظران صفحه 11

صفحه 11

مطالبی که از ابتدای فصل حاضر بیان شد، در حقیقت مقدّمه ای بود برای بحث «انتظار فرج امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)» و مراتب آن. در یک تقسیم اولیه می توانیم انتظار فرج امام (علیه‌السلام) را دارای دو رتبه بدانیم: با قصد قربت، و بدون قصد قربت. اگر این انتظار با قصد قربت و به انگیز? امتثال امر الهی انجام شود، «عبادت» است و گرنه عبادت نیست. اولین بحثی که در اینجا پیش می آید این است که: آیا اصولاً انتظار فرج بدون قصد قربت می توان داشت یا خیر؟ اگر کسی حال انتظار فرج را در گرفتاری هایش ـ و در رأس آن گرفتاری های ناشی از دوری و غیبت امام (علیه‌السلام)ـ به عنوان امتثال امر الهی نداشته باشد، آیا «منتظر فرج» نامیده می شود و ادلّه ای که امر به این عمل کرده اند، بدون قصد قربت هم امتثال می شوند یا نه؟ سؤال بعدی این است: آیا چنان کسی مشمول فضائل و پاداشهایی که خدای متعال به منتظران فرج وعده داده است، می شود؟ در پاسخ به این دو مسأله به نظر می رسدـ آنچنانکه صاحب کتاب شریف مکیال المکارم فرموده اند10ـ اگر کسی در گرفتاری های خود از رحمت و دستگیری خداوند ناامید نشود و «یأس از رَوح الهی» پیدا نکند، می توان او را «منتظر فرج خداوند» دانست، هرچند که در این عمل خویش قصد قربت و امتثال امر الهی را نداشته باشد. و این پایین ترین درج? انتظار فرج را تشکیل می دهد. دلیلی که در کتاب مکیال المکارم مورد استناد قرار گرفته است، حدیث شریف امام صادق (علیه‌السلام) می باشد که وقتی ابوبصیر از ایشان پرسید: (متی الفرج) فرج و گشایش چه موقع است؟ حضرت در پاسخ به او فرمودند: یا أبا بصیر، و أنتَ مِمَّن یُریدُ الدنیا؟ مَنْ عَرَفَ هذا الأمرَ فقد فُرِّجَ عنه بانتظارِه. 11 ای ابوبصیر، آیا تو هم از کسانی هستی که (فرج و راحتی در) دنیا را می خواهند؟ هرکس معرفت به این امر (امامت و ظهور امام (علیه‌السلام)) داشته باشد، به سبب انتظارش برای او گشایش حاصل شده است. فرمایش حضرت به ابوبصیر در حقیقت این بوده است که برای مانند تو شایسته نیست که فرج و گشایش را برای مقاصد و اهداف دنیوی طلب نمایی و باید همّت و نیّت خود را در این کار جنبه های اخروی و پاداش های معنوی قرار بدهی. ولی در عین حال به طور ضمنی انتظار فرج با هدف گشایش در امور دنیوی را پذیرفته اند و آن را درج? پست و دونِ شأن کسانی چون ابوبصیر دانسته اند. با این ترتیب بر چنین کسی عنوان تارک (ترک کننده) انتظار فرج صدق نمی کند، حتی اگر نیّت او از کارش صرفاً رفع گرفتاری های شخصی و دنیوی اش باشد. آری؛ انتظار این فرد را نمی توان «عبادت» خدا دانست. چون عبادت بودن یک عمل فرع بر قصد قربت در انجام آن است و فرض مسأله در موردی است که فاعل چنین قصد و نیّتی نداشته باشد. به همین دلیل چنین شخصی مشمول فضائل و پاداش های اخروی که خداوند برای منتظران ظهور امام (علیه‌السلام) مقرّر فرموده است نمی شود، هرچند که از آثار و فضایل دنیوی «انتظار فرج» تا حدّی بهره مند می گردد. حداقل فایده ای که این انتظار برای او دارد این است که در مشکلات و گرفتاری های خود ناامید نمی شود و از پاسخ در نمی آید و این کمترین فرجی است که بر انتظار فرج مترتّب می شود. امّا این عمل شریف (انتظار فرج) در دنیا و آخرت نتایج و آثار و ثواب های فوق العاده ارزشمندی دارد که رسیدن به آنها صرفاً با احراز درجات بالاتر آن امکان پذیر می باشد. پس انتظار فرج بدون قصد قربت، انتظار فرج هست ولی عبادت نیست. ولی اگر همین عمل با قصد قربت انجام شود، «عبادت» خداوند خواهد بود و بلکه بزرگترین و بافضیلت ترین عبادات می باشد. پس تا اینجا «انتظار فرج» دو رتب? کلی پیدا می کند: رتب? اول: انتظار بدون قصد قربت، و رتب? دوم: انتظار با قصد قربت. در انتظار فرج بدون قصد قربت، انگیز? اصلی فرد امتثال امر الهی نیست. او به خاطر رضای خدا و تقرّب به او انتظار نمی کشد، بلکه یا اصلاً نیّت خدایی برایش مطرح نیست و یا اگر هم مطرح باشد، به صورت تَبَعی و طفیلی است. حالت اول مربوط به کسی است که فرج امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را به خاطر رهایی از گرفتاری ها و سختی های دنیای خودش یا دیگران و رسیدن به خوشی های زمان ظهور، انتظار می کشد و هیچ انگیز? الهی و خدایی برایش مطرح نیست. و حالت دوم این است که انگیز? اصلی اش همان لذّات خوش دنیوی است و به تَبَع آن قصد امتثال امر خدا را هم می کند. برای چنین فردی، اطاعت امر خداوند و عبادت او مستقلاً مطرح نیست، بنابراین با حالت اول از این جهت هیچ تفاوتی ندارد. پس در هیچیک از این دو حالت نمی توانیم انتظار فرج امام (علیه‌السلام) را عبادت خداوند بدانیم. و لذا وعده های الهی در مورد پاداش اخروی انتظار شامل این دو گروه نمی شود. البته خداوند به فضل و کرم خویش ممکن است ایشان را از بعضی آثار اخروی انتظار بهره مند بفرماید، ولی اگر چنین کند به خاطر استحقاقی که در ایشان کسب کرده اند نخواهد بود بلکه صرفاً لطف و احسان او تلقّی می گردد. این در مورد انتظار فرج بدون قصد قربت. امّا در انتظار فرج با قصد قربت هم دو حالت می توان فرض کرد: یکی اینکه انگیز? شخص منتظر صرفاً اطاعت امر الهی و کسب رضایت خداوند با این عمل باشد و هیچگونه قصد ونیّتی نسبت به آثار و برکات دنیوی فرج امام (علیه‌السلام) پس از ظهور ایشان نداشته باشد. دوم اینکه آنها هم مدّنظر او باشند ولی به تَبَعِ امتثال امر خداوند و به طفیل تقرّب به سوی او. 12 وجه مشترک این دو حالت این است که شخص منتظر، فرج امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را به خاطر رضای خداوند می خواهد و آثار و برکات دنیویِ ظهور تأثیری در نیّت استقلالی او ندارد. پس به روشنی می توان گفت که هر دو فرد با انتظار فرج خود، خدا را عبادت می کنند و بسته به تفاوتی که در خلوص نیّت خدایی آنها وجود دارد، درجات مختلفی از قصد قربت متصوَّر است که هر درج? آن، رتبه ای از انتظار فرج را به وجود می آورد. هم? آنچه دربار? نیّت و قصد قربت در آن بیان شد، اینجا هم می تواند مطرح گردد. مسأل? بندگی کردن خدا به خاطر خوف از عقاب یا طمع به ثواب، در انتظار فرج هم که یک عبادت ارزشمندـ بلکه بالاترین عبادت پروردگارـ است، مطرح می شود و نیز درجات بالاتر نیّت که عبادت از روی «شکر» یا انگیز? «حبّ خدا» و بالاتر از همه به خاطر «شایسته بودن خداوند برای عبادت» باشد، در اینجا هم مورد پیدا می کند. تا اینجا درجات انتظار فرج امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را با در نظر گرفتن عامل قصد قربت در آن بررسی کردیم. به همین موضوع از دیدگاه دیگری هم می توانیم نظر کنیم تا بُعد جدیدی از آن بر ما گشوده شود. آن دیدگاه عبارت است از اینکه منتظر ظهور امام (علیه‌السلام) قلباً در انتظار فرج چه کسی یا چه کسانی است. هرچه آن شخص یا اشخاص نزد خداوند قدر و منزلت والاتری داشته باشند و فرج آنها بیشتر محبوب پروردگار باشد، انتظار فرج آنها با ظهور امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) ارزش بالاتری پیدا می کند و در پیشگاه الهی عبادت با فضیلت تری تلقّی می گردد.

انتظار فرجِ چه کسی؟

ظهور امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) فرج هم? مؤمنان در عالم بلکه هم? مظلومان و حتی فرج غیر انسانها هم هست. اینکه منتظر ظهور حضرت، انتظار فرج چه کسانی را دارد، ارزش آن را کاملاً متفاوت می کند و مراتب مختلفی از انتظار فرج را به وجود می آورد. اولین رتبه این است که مؤمنی از گرفتاری های شخصی خود به ستوه آمده و در انتظار فرج الهی نسبت به آنها باشد. چنین شخصی هم? فکر و همّتش، خلاصی خودش از گرفتاری هایش می باشد و به غیر خودـ از گرفتاران ـ توجّه خاصّ ندارد. اینکه انسان رفع گرفتاری هایش را از خدا بخواهد و خلاصی از آنها را ظهور امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) بداند، بسیار ارزشمند است و در مقایسه با آن که در گرفتاری های خود به خدا توجّه نمی کند یا رفعِ آن را به ظهور امام (علیه‌السلام) نمی بیند، از رتب? ایمانی بسیار بالایی برخوردار است؛ ولی در عین حال چون فقط خودش را می بیند و تنها به سعادت خویش می اندیشد، از این لحاظ رتب? بالایی ندارد. دومین مرتبه این است که مؤمن به خاطر رفع گرفتاری از هم? مؤمنان در روی کر? زمین، ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را انتظار می کشد. چنین فردی یقین دارد که راه نجات مؤمنان ـ به طور کامل ـ از سختی ها و ناراحتی های زمان غیبت در سطح جهان، همانا ظهور امام غایب (علیه‌السلام) است، لذا رنج ها و گرفتاری های هم? مؤمنان او را رنج می دهد و برای فرج آنها در انتظار ظهور مولایش به سر می برد. این حالت نسبت به حالت قبلی در رتب? بالاتری است و فضیلتی که انتظار فرج برای این فرد دارد، بیش از کسی است که فقط به فکر مشکلات خودش می باشد. رتبه سوم این است که مؤمن نه فقط به مشکلات و گرفتاری های اهل ایمان توجّه داشته باشد، بلکه به فکر هم? مظلومان و مستضعفان عالم باشد و رهایی آنها را با فرج حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) از خداوند طلب کند. امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) متعلّق به هم? انسانها هستند و فقط امام شیعیان نیستند. درست است که غیر شیعه نه شناختی از امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) دارند و نه در گرفتاری های خود به ظهور ایشان می اندیشند، ولی مؤمنان می دانند که امام آنها با ظهور خویش نه فقط شیعیان را بلکه هم? انسانهای ستمدیده و رنج کشیده را از زیر ظلم و ستم مستکبران و زورگویان عالم نجات می بخشد. در دعای بسیار زیبایی که از حضرت صادق (علیه‌السلام) به نام «دعای عهد» به ما رسیده است، چنین می خوانیم: و اجْعَلْهُ اللهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِک و ناصراً لِمَنْ لا یََجِدُ له ناصراً غیرَک. 13 و خداوندا، ایشان (امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)) را پناه بندگان ستمیدید? خود و یاور کسانی که جز یاری ندارند، قرار بده. در این عبارات امام (علیه‌السلام) برای هم? بندگان مظلوم خداوندـ چه مؤمن و چه غیر مؤمن ـ و هم? کسانی که یار و یاوری جز پروردگار عالم ندارند، دعا کرده اند و رهایی آنها را از ظلم و ستمی که به ناحق بر ایشان می رود، با ظهور امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) درخواست کرده اند. پس مؤمن باید سطح خواستِ خود را بالاتر از حدّ مؤمنان آورده و انتظار گشایش در امور هم? مستضعفان عالم را در فرج مولایش حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشد. این مرتبه از انتظار فرج بالاتر از دو رتب? قبلی است. رتب? بالاتر هم این است که یک مؤمن فقط به رهایی انسانهای مظلوم عالم نیندیشد، بلکه ظهور امام خود را برای رفع گرفتاری از هم? مخلوقات الهی اعمّ از انسانها و غیر انسانها بخواهد. غیر انسانها شامل فرشتگان، جنّیان، حیوانات، گیاهان و جمادات می گردد. اعتقاد قطعی شیعه این است که ظهور امام (علیه‌السلام) فرج هم? اینهاست. 14 و در حدیثی که ابتدای بخش فعلی نقل کردیم، فرموده بودند که هم? اهل آسمان و اهل زمین از ظهور حضرت خشنود می گردند. نمون? دیگری از فرمایشات حضرت امیر (علیه‌السلام) چنین است: لو قَد قامَ قائِمُنا لَأَنْزَلَتْ السّماءُ قَطْرَها و لَأَخْرَجَتِ الاَرضُ نَباتَها... و اصْطَلَحَتِ السِّباعُ و البهائمُ. 15 اگر قائم ما (اهل بیت) قیام کند، آسمان باران خود را (به طور کامل) فرو می ریزد و زمین گیاهانش را (در سطح وسیع و فراگیر) می رویاند... و حیوانات درنده و اهلی با یکدیگر سازش می کنند. کار به آنجا می رسد که زمین به نور وجود امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) نورانی شده و مردم از نور خورشید بی نیاز می گردند. خدای متعال می فرماید: «وَ اَشْرَقَتِ الأرضُ بِنُورِ رَبِّها».16 و زمین به نور صاحب آن روشن می گردد. امام صادق (علیه‌السلام) در توضیح آی? شریفه فرموده اند: ربُّ الاَرضِ یعنی إمامَ الاَرضِ. 17 منظور از ربّ زمین، امام زمین است. در اینجا از وجود مقدّس امام (علیه‌السلام) به «ربّ الارض» تعبیر شده است. «ربّ» در لغت به معنای صاحب اختیار و سرپرست می باشد و منظور از ربّ زمین در این آی? شریفه، صاحب اختیار زمین ـ که همانا وجود مقدّس امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) است ـ می باشد. امام صادق (علیه‌السلام) در توضیح بیشتر آی? مبارکه فرموده اند: إنَّ قائمَنا إذا قامَ أشْرَقَتِ الاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها و اسْتَغْنَی العِبادُ عَن ضَوءِ الشمسِ و ذَهَبَتِ الظُلْمَةُ... و تُظْهِرُ الاَرضُ کُنُوزَها حتی تَراها الناسُ علی وَجْهِها. 18 چون قائم ما (اهل بیت (علیهم السلام)) قیام کند، زمین به نور صاحب اختیار آن نورانی شده و بندگان از روشنایی خورشید بی نیاز می گردند و تاریکی ها از بین می رود... و زمین گنجهای خود را آشکار می کند به طوری که مردم آنها را بر روی زمین مشاهده می کنند. پس ظهور امام (علیه‌السلام) هم? دنیا و ساکنان آن را متحوّل می سازد و زمین را نورانی و آسمان را پربرکت می گرداند. اگر مؤمنی برای فرج هم? دنیا و عالم هستی انتظار ظهور مولایش را از جانب خداوند داشته باشد، عبادت بزرگی انجام داده و رتب? انتظار فرجش از مراتب قبلی بالاتر است. چنین مؤمنی فقط به خودش و سایر مؤمنان و مظلومان عالم نمی اندیشد؛ بلکه فرج و سعادت هم? مخلوقات خداوند را در نظر دارد. تا اینجا چهار مرتب? انتظار فرج امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را مطرح کردیم که در هر یک از آنها می توانیم با در نظر گرفتن قصد قربت یا عدم آن و نیز درجات مختلف قصد قربت، مراتبی را قائل شویم که در مجموع با توجّه به نیّت های مختلفی که مؤمنان از جهات مختلف در «انتظار فرج» امام خود دارند؛ اقسام بسیار متعدّدی در این عبادت بزرگ به وجود می آید. امّا مرتبه پنجمی هم در انتظار فرج امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) می توانیم داشته باشیم که از هم? مراتب قبلی بالاتر و بافضیلت تر است و در عین آنکه هم? آنها را شامل می شود ولی بسیار کاملتر و در پیشگاه الهی عبادتِ با عظمت تری محسوب می شود. این مرتبه را می توان بالاترین درج? انتظار فرج برای مؤمنان و منتظران دانست. 19 این مرتبه از آنِ کسی است که فرج امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را به خاطر خود ایشان از خداوند طلب می کند و در انتظار رفع گرفتاری از خود امام (علیه‌السلام) می باشد. اگر وجود مقدّس ایشان با هر مؤمنی و بلکه مجموع هم? مؤمنان ـ غیر سیزده معصوم دیگرـ مقایسه شود، قدر و منزلت ایشان از سایرین بالاتر است و وجود مقدّسشان در پیشگاه الهی از همه عزیرتر و محترم تر می باشد، بنابراین انتظار فرج ایشان و سرور و خوشحالی حضرتش در مقایسه با فرج سایرین، نزد خداوند عبادتی بافضیلت تر می باشد. اگر مظلومان و مستضعفان روی کر? زمین را در نظر بگیریم، هیچ مستضعف و مظلومی را ستمدیده تر از اهل بیت (علیهم السلام)ـ و در این زمان حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)ـ نمی توان یافت. بزرگی هر ظلمی متناسب با میزان حقّی که از مظلوم پایمال می شود، سنجیده می شود. هرقدر حقّ بیشتر و بزرگ تری از فرد ضایع و تباه گردد، ظلمی که به او رفته بیشتر و بزرگتر است. پس از خدای متعال ـ که بزرگترین حقوق را بر بندگانش داردـ کسی جز اهل بیت (علیهم السلام) صاحب حقّ عظیم بر هم? انسانهاـ و بلکه هم? موجودات ـ نیست. 20 و اگر گفته شود که حقوق ایشان از مجموع هم? حقوقی که سایر انسانها بر گردن یکدیگر دارند بالاتر است، سخن مبالغه آمیزی نخواهد بود. بنابراین می توان فهمید که حضرت بقیة الله (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)ـ به عنوان تنها باقیماند? خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)ـ در رأس هم? مظلومان عالم قرار دارند، چون ظلمی که به ایشان رفته و می رود بیش از هم? ظلم های دیگر در عالم می باشد. در زیارت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از زبان حضرت ابی الحسن (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) چنین می خوانیم: السلام علیک یا ولیَّ اللهِ. اَشْهَدُ أنّک أنت اَوَّلُ مَظْلومٍ و اَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّه. 21 سلام بر تو ای ولیّ خدا. شهادت می دهم که تو اولین مظلوم و اولین کسی هستی که حقّ او را غصب کرده اند. «اوّل» در عبارت معصوم (علیه‌السلام) اوّل زمانی نیست. چون قبل از ایشان انبیا و اولیای الهی و در رأس همه آنها سیّد الانبیاء و خاتم المرسلین (صلی‌الله علیه و آله وسلم) مورد ظلم و ستم فراوان قرار گرفته بودند. «اوّل» در اینجا، اوّلِ رتبی است و دلالت بر بالاترین درج? مظلومیّت می کند. و در این رتبه بین ایشان و سایر اهل بیت (علیهم السلام) تفاوتی نیست، با وجود اینکه هر کدام در زمان خود به صورتهای مختلفی مورد ظلم قرار گرفته اند. امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) وارث هم? انبیا و اولیا در این زمینه هستند و مظلومیّت را از جدّ غریب خود امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به ارث برده اند. پس ایشان هم به همان معنایی که امیر عالم (علیه‌السلام)، اوّل مظلوم بودند، اوّل مظلوم عالم در این زمان هستند. بالاتر از هر مظلومیّتی این است که کسی را از حقوق مسلّم خود محروم کنند و چنین وانمود کنند که او هیچگونه حقّی نداشته است. متأسفاته نسبت به پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت ایشان در طول تاریخ چنین ظلمی صورت گرفته است. لذا این ذوات مقدّسه غیر از اینکه مورد انواع ظلم ها واقع شده اند، «مستضعف» نیز بوده اند. «مستضعف» با «ضعیف» تفاوت دارد. ضعیف یعنی ناتوان؛ ولی مستضعف یعنی کسی که ناتوان شمرده شده است. 22 ائمّه (علیهم السلام) ضعیف نبوده اند ولی اطلاق «مستضعف» به ایشان می توان کرد، چون در طول تاریخ «ضعیف شمرده شده» بوده اند. اینها از حقوق خویش توسط ظالمان محروم نگه داشته و به گونه ای با آنها رفتار شده است که گویی صاحب هیچ حقّی نبوده اند، لذا رفتاری با ایشان صورت گرفته که با ضعیفان صورت می گیرد. بنابراین در عین حال که نمی توان آنها را «ضعیف» دانست، امّا «مستضعف» نامیده شده اند. این تعبیر در قرآن کریم به ایشان اطلاق شده است: «و نُریدُ أنْ نَمُنَّ عَلی الّذین اسْتُضْعِفُوا فی الاَرضِ و نَجْعَلَهُم اَئِمَّةً و نَجْعَلَهُم الوارثین».23 و ما می خواهیم بر کسانی که در زمین ضعیف شمرده شده اند منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان قرار دهیم. این آیه در قرآن ضمن داستان بنی اسرائیل آمده است، ولی چنانکه حضرت سیّدالعابدین (علیه‌السلام) فرموده اند، اشاره به اهل بیت (علیه‌السلام) فرموده اند، اشاره به اهل بیت (علیهم السلام) و پیروان ایشان دارد: و الّذی بَعَثَ محمّداً (صلی‌الله علیه و آله وسلم) بِالحَقِّ بشیراً و نذیراً، إنّ الاّبْرارَ مِنّا اَهْلَ البَیْتِ و شیعَتَهم بِمَنْزِلَةِ مُوسی وَ شیعتِهِ. و إنَّ عَدُوَّنا و اَشیاعَهُم بِمَنْزِلَةِ فرعَون و اَشیاعِهِ. 24 قسم به آن که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) را به حق بعنوان بشیر و نذیر مبعوث کرد، همانا نیکان از ما اهل بیت و شیعیان ایشان به منزل? حضرت موسی و شیعیانش و دشمنانِ ما و پیروانشان به منزل? فرعون و پیروان او هستند. از همین جهت در تفسیر آی? شریفه از امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) چنین نقل شده است: هم آلُ محمّدٍ (صلی‌الله علیه و آله وسلم). یَبْعَثُ اللهُ مَهدیَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهم فَیُعِزُّهُم و یُذِلُّ عَدُوَّهم. 25 مستضعفین در آیه آل محمّد (صلی‌الله علیه و آله وسلم) هستند که خداوند مهدیِ ایشان را پس از (گذشت دوران) سختی و مشقت آنها مبعوث می فرماید، پس او آنها را عزّت داده و دشمن آنها را ذلیل و خوار می سازد. احادیث متعددی در این موضوع ذکر شده است که علاقمندان می توانند به تفاسیر روایی در ذیل این آیه رجوع کنند. به هر حال اگر کسی در انتظار فرج مستضعفان می باشد، باید متوجّه باشد که در رأس هم? آنها وجود مقدّس امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) هستند و اگر فرج ایشان از ناحی? خداوند برسد، فرج هم? مستضعفان عالم نیز رسیده است. و به طور خلاصه می توان گفت که فرج امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) فرج هم? آسمانیان و زمینیان ـ اعمّ از فرشتگان و جنّیان و حیوانات و گیاهان و جمادات ـ می باشد، پس کسی که انتظار فرج ایشان را در این مرتبه (مرتب? پنجم) داشته باشد، در حقیقت هم? مراتب قبلی و بالاتر از آنها را هم داراست و عبادتی فوق هم? عبادتها انجام می دهد. و امّا سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که: چگونه می توان به این درجه از انتظار فرج امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) رسید؟

بالاترین درجه انتظار متناظر با بالاترین درجه معرفت و محبّت

به طور کلی آنچه می تواند یک مؤمن را به بالاترین رتب? انتظار فرج ارتقا دهد، عمق «معرفت» و شدّت «محبّت» او به امام زمانش است که البته محبّت هم برخاسته از معرفت می باشد. دربار? رابط? معرفت و محبّت در جای خود بحث لازم مطرح شده است26، در اینجا رابط? محبّت را با انتظار فرج مورد بحث قرار می دهیم. در وادی محبّت قاعده ای وجود دارد که به وسیل? آن می توان شدّت و ضعف محبّت را محک زد. آن قاعده این است که هرقدر محبّت کسی در قلب انسان بیشتر و شدیدتر باشد، او خودش را بیشتر فراموش می کند و در عوض محبوبش در قلبش جای بیشتری باز می کند. به تعبیر دیگر: هرقدر دلبستگی مُحِبّ به محبوب زیادتر شود، «خودِ» مُحِبّ کنارتر می رود. و برعکس هر چقدر خودش را بیشتر بخواهد، علاقه اش به محبوبش به همان اندازه کمتر است. بنابراین پایین ترین درج? محبّت این است که انسان محبوبش را برای نفعی که به حال او دارد، دوست بدارد و در واقع چون خودش را دوست دارد، محبوبش را هم دوست بدارد. بسیاری از افرادی که با هم دوست می شوند، چنین رابطه ای با هم دارند ولی هرقدر که دوستی آنها شدیدتر شود، خودشان و منافع خودشان را بیشتر فراموش می کنند و بیشتر به فکر دوست خود خواهند بود. ممکن است دو نفر با هم به گونه ای دوست باشند که هر کدام نسبت به دیگری یا فقط یکی از آنها چنین باشد، یعنی دوستش را برای منافع خودش نخواهد، بلکه او را به خاطر خود او دوست داشته باشد. بهترین و شایع ترین مثالی که برای چنین محبّتی می توان ذکر کرد. محبّت پدر و مادر به فرزندشان است. معمولاً چنین است که پدر و مادر فرزند خود را به خاطر خودش دوست می دارند نه به خاطر نفعی که به حال آنها دارد. هیچ پدر و مادری به خاطر نفعی که در آینده می خواهند از فرزند خود ببرند، او را دوست نمی دارند و اصلاً به این نمی اندیشند که آیا بعدها می توانند از فرزند خویش نفعی ببرند یا خیر. البته ممکن است استثنائاً پدر و مادری چنین باشند، ولی قاعده این نیست و آنها موارد استثنایی محسوب می شوند. لذّت پدر و مادر این است که ببینند فرزندشان از محبّت های آنان لبریز شده و خوشحالی آنها به این است که فرزند را خوشحال ببینند. وقتی فرزند بزرگ می شود، توفیقات شخصیِ او برای خودش، پدر و مادر را بیشتر خوشحال می کند تا بهره ای که احیاناً برای آنها دارد. پس محبّت والدین به فرزند بسیار خالصتر از محبّت دوستانی است که به خاطر منافع شخصی یکدیگر را دوست می دارند. خلوص این محبّت به خاطر همین است که خود را کنار گذاشته اند و به جای خود، فرزند خود را در قلب خویش نشانده اند. هرقدر این ویژگی بیشتر تحقّق یابد، محبّت خالص تر و درج? آن بالاتر می باشد. میزان محبّت فرزند به پدر و مادرش را نیز می توانیم با همین معیار محک بزنیم. اگر فرزندی مادرش را به خاطر اینکه کارهای شخصیِ او را انجام می دهد دوست بدارد، یا پدرش را به خاطر اینکه مخارج او را می پردازد دوست داشته باشد، این محبّت بسیار ضعیف و ناچیز است و در عالم انسانیّت ارزش چندانی برای آن نمی توان قائل شد. ولی هرقدر فرزندی خودش را و منافع خودش را بیشتر کنار بگذارد و به جای آن پدر و مادر خود را بنشاند، خلوص و ارزش محبّتش بیشتر می شود و با معیارهای انسانی و الهی قدر و منزلت والاتری می یابد. دوستی خالص آن است که فرزندی پدر و مادرش را به خاطر خودشان دوست بدارد، هر چند که این دوستی به ظاهر برای او خسارت آور و زیان بخش باشد. آری؛ فرزند عاقل و فهمیده آن کسی است که به هر قیمتی می خواهد محبّت و ارادت خود را به پدر و مادرش برساند و اگر در این مسیر به سختی بیفتد و رنجی را تحمّل کند، این ناراحتی و رنج سدّ راه محبّت او را نمی شود و مانع عرض ارادتش نمی شود. چرا که خودش را نمی بیند و فقط به محبوبش فکر می کند و قلبش مالامال از محبّت اوست. و به همین دلیل ابتدای امر چه بسا پول خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار محبّت به والدین برایش سختی داشته باشدـ که البته آن را با وجود سختی اش تحمّل می کندـ ولی وقتی محبّتش بیشتر شد، کم کم سختی آن از بین می رود و تحمّل مشکلات در این مسیر دیگر برایش رنج آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود می خواهد بتواند رنج و زحمتی را برای عرض ارادت و محبّت بیشتر به پدر و مادرش تحمّل کند و آنقدر محبوبش برایش عزیز است که تحمّل آن رنجها نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است، و نه تنها سختی ندارد بلکه آرامش بخش است و نه تنها از آن ها گلایه نمی کند بلکه همه اش را به جان می خرد و در نهایت به تنها چیزی که در این مسیر می اندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند پدر و مادر که برخاسته از قلب خوشحال و خشنود آنها باشد، به هم? آن مشکلات و سختی ها می ارزد و آنچه برای این فرزند محبّ اهمیت دارد همین است و لاغیر. و این همان قاعده ای است که در وادی محبّت می تواند معیار خلوص و شدّت آن باشد. اکنون بنگریم که هر یک از دوستداران امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) امامِ خود را چگونه دوست می دارند؛ به خاطر خودشان یا برای خودِ ایشان. هرقدر خودشان را بیشتر بخواهند و نفعی که از امامشان می برند، بیشتر برایشان اهمیت داشته باشد، محبّتشان به آن حضرت ضعیف تر و ناچیزتر است. و هرقدر خود را بیشتر فراموش کنند و به محبوب خود بیندیشند، محبّت آنها قوی تر و خالص تر خواهد بود. مگر ایشان از پدر به فرزندان خود مهربان تر نیستند؟! مگر ایشان مهر مادری و لطف پدرانه و شفقت برادرانه را با هم در خود جمع نکرده اند؟! مگر ایشان کم به فکر فرزندان خود بوده اند؟! مگر ایشان کم برای آنها دعا کرده اند؟! مگر ایشان کم از آنها دستگیری کرده اند؟! و مگر ایشان به فرزندان خویش به خاطر خود آنها محبّت نمی ورزند؟! همان طور که بیان شد، پدر و مادر نوعاً فرزندشان را برای اینکه خودشان از او استفاده ای ببرند نمی خواهند، بلکه او را به خاطر خودش دوست می دارند. و قطعاً در امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) که مهربانترین پدر دنیا هستند، این ویژگی بیش از هر پدر دیگری وجود دارد و یقیناً محبّت ایشان به مؤمنان از خالص ترین و شدیدترین محبّت هاست. پس چرا برخی فرزندان این پدر رؤوف وقتی که گاهی برای رفع گرفتاری هایشان به ایشان متوسّل می شوند و آنچه دوست دارندـ نه آنچه به صلاحشان است ـ را به دست نمی آورند، نسبت به پدر خود بی مهری می کنند و به خاطر اینکه پدر مهربانشان در چند مورد به میل آنها عمل نکرده است، هم? الطاف و محبّت هایشان را فراموش می کنند؟! آیا معیار دوستی و محبّت ما به امام زمانمان این است که مشکلات دنیوی ما را حل کنند؟! چه بسا آنچه دوست می داریم به صلاحِ ما نباشد. آیا باید همچون کودکی که از چیزی خوشش می آید ولی پدر یا مادر به خاطر اینکه دوستش می دارند برایش تهیّه نمی کنند، با پدر حکیم و مهربان خویش قهر کنیم؟! حتی ممکن است آنچه را خواسته ایم برایمان فراهم نکنند تا باز هم درِ خان? ایشان را بکوبیم و بر آستان مقدّسشان سربگذاریم و از سودای دل نال? «یا مهدی ادرکنی» و «الغوث یا صاحب الزمان» را سَردهیم. این نکته از اسراری است که در وادی محبّت وجود دارد. گاهی محبوب، مراد مُحب را نمی دهد چون می داند که اگر خواسته اش برآورده شود، او که هنوز در وادی محبّت کامل نشده و در این مسیر طفل دبستانی است، دیگر سراغی از محبوب نمی گیرد و به آنچه به دست آورده دل خوش می کند و از هدف اصلی باز می ماند. هدف این است که توجّه ایتام آل محمد (علیهم السلام) به پدر پنهان از دیدگانشان بیشتر و بیشتر شود و آنچنان او را حاضر ببینند که غیبت ایشان به منزل? مشاهده گردد. این هدف عالی و غایت نهایی چگونه حاصل می شود؟ آنها که در محبّت به امام خویش خلوص دارند، هیچگاه از اینکه ایشان مشکلات آنها را حل نکرده اند، نسبت به حضرت دلسرد و کم عاطفه نمی شوند و به خوبی توجه دارند که گاهی همین مشکلات و گرفتاری ها باعث می شود که انسان کمال اتّصال روحی و پیوند قلبی و عاطفی را با محبوب خود برقرار کند:

خوشا دردی که درمانش تو باشیخوشا راهی که پایانش تو باشی

لذا تحمّل سختی ها و گرفتاری های شخصی، در مقایسه با آنچه در این مشکلات نصیب آنها می شود، چیزی نخواهد بود. پس ایشان نه تنها از امامشان فاصله نمی گیرند، بلکه آن مصیبت ها و رنج هایی را که مقدم? اتصال بیشترشان شده، بدون ناراحتی و ناخشنودی تحمّل می کنند. آن که در گرفتاری هایش، بهترین پناه و محکم ترین تکیه گاه را حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه می داند و به خاطر رفع آنها به ذیل عنایات ایشان متوسّل می شود، باید توجّه کند که در این گرفتاری قدمهایی به سوی امامش برداشته و به مراتب بیش از گذشته به ایشان نزدیک شده است و این چیزی نبود که اگر آن گرفتاری پیش نمی آمد برایش حاصل می شد. به این ترتیب قدر آنچه را به دست آورده می داند و به خاطر کمبودها و ناراحتی های خود از امامش فاصله نمی گیرد، بلکه هرقدر کمبودهایش بیشتر می شود، ارادتش و توجّهش را به امام زمانش بیشتر می کند و خدای متعال را بابت این نعمت (نعمتِ ارتباط قوی تر با امام (علیه‌السلام)) شکر می گزارد. پس طبق قاعده ای که توضیح داده شد، سست ترین و پست ترین درج? محبت این است که اهل ایمان امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را به خاطر منافع خودشان و استفاده هایی که از حضرتش می برند، دوست بدارند، ولی هرقدر بتوانند خودشان را بیشتر کنار بگذارند، محبّت خالص تری نصیبشان می شود؛ این محبّت به جایی می رسد که مؤمن امامش را فقط به خاطر خود امام دوست می دارد و ذرّه ای خودخواهی و خوددوستی در او نمی ماند. البته این درجه، درج? بسیار والا و لطیفی است که به سادگی نصیب انسان نمی شود و افراد بسیار بسیار کمی به درج? صددرصد خالص در دوستیِ اینگونه با امامشان می رسند. انسان باید ابتدا ارزش چنین محبّتی را خوب بفهمد و سپس برای اینکه به این اکسیر اعظم نائل شود، هم به درگاه الهی تضرّع کند و هم به وظایف خویش در برابر امامش به طور کامل پای بند باشد، تا آنکه مورد چنین لطف بیکرانی قرار گیرد. فراموش نشود که پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) یک درجه ای از محبّت را شرط ایمانِ کامل دانسته اند: لا یُؤْمِنُ عَبدٌ حتّی اَکونَ اَحَبَّ إلیهِ مِنْ نَفْسِهِ و یکونَ عترتی اَحَبَّ إلیه مِنْ عِترَتِهِ. 27 بنده ای ایمان نمی آورد مگر اینکه من (پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم)) نزد او از خودش محبوبتر و خانواده ام نزد او از خانواده اش محبوبتر باشد. طبق این بیان اگر کسی هنوز به مرحله ای نرسیده که پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) را بیشتر از خودش و عترت ایشان را بیشتر از خانواد? خودش دوست بدارد، هنوز به ایمان کامل نرسیده است. هنوز باید زحمت بکشد و محبّت خود را خالص کند تا کم کم به این حد نزدیک شود تا به جایی برسد که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) و ائمّه (علیهم السلام) را برای خودش نخواهد بلکه خودش را برای آنها بخواهد و به واقع و از دل ـ نه فقط به زبان ـ خطاب به امام زمانش بگوید: بِأبی أنت و اُمّی و نفسی لک الوِقاءُ و الحِمی. 28 پدر و مادرم فدای شما و جانم نگهدار و حامی شما باشد. و از اینکه خودش را برای امام زمانش به سختی بیندازد، لذّت عبادت خدا را بِبَرد. در میان اصحاب پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) و ائمّه (علیهم السلام) گاهی افرادی پیدا می شدند که از دوستداران خالص ایشان بودند. محبّت خالص نشانه هایی دارد که به طور طبیعی از شخص مُحب بروز می کند. یکی از این نشانه ها عبارت است از اینکه محبّت، طاقت دوری از محبوب خود را ندارد. نمونه ای از این دست شخصی بود از «انصار» که روزی خدمت رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) مشرّف شد و عرض کرد: من طاقت دوری شما را ندارم، داخل منزل خود می شوم ولی وقتی یاد شما می افتم، باغ و مِلک خود را رها کرده به سراغ شما می آیم تا از روی محبّت به شما، نظری به شما بیندازم. حضرت در پاسخ به ابراز محبّت این شخص به او وعده دادند که در قیامت همراه پیامبران و صدّیقین و شهدا و صالحان خواهد بود. 29 آری؛ هرقدر محبّت شدیدتر باشد، درد فِراق محبوب، محبّت را بیشتر رنج می دهد. یکی دیگر از نشانه های محب خالص این است که مُحب می تواند محبوب خود را در سختی و گرفتاری ببیند و اگر محبوبش گرفتار شود، گرفتاری محبوب، گرفتاری خود اوست. هرچه رابط? محبّت بین محبّت و محبوب قوی تر باشد، محب در گرفتاری های محبوبش بیشتر احساس گرفتاری می کند. مثال مناسب در این موضوع همان مثال فرزندی است که پدر و مادرش را خالصانه دوست می دارد. او اگر پدرش را گرفتار ببیند، در حقیقت خودش گرفتار می شود و نمی تواند خودش را جدای از پدر بداند. آنقدر پدرش را دوست دارد که آرزو می کند به جای پدر، خود او گرفتار شود، و پدر از گرفتاری رهایی یابد. حال اگر بند? مؤمنی ـ مطابق حدیث منقول از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم)ـ امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را بیش از پدر نَسَبی اش دوست داشته باشد، نمی تواند در گرفتاری ایشان بی تفاوت بماند، بلکه به انداز? محبّتش به ایشان در گرفتاری آن حضرت، حقیقتاً گرفتار می گردد و بیش از آنکه در گرفتاری های مربوط به شخص خودش ناراحت و بی تاب می شد، در گرفتاری ایشان بی قرار و نگران می شود. چنین شخصی واقعاً خود و ناراحتی ها و مشکلاتش را فراموش می کند و تنها به مولای خود و گرفتاری های حضرتش می اندیشد، تا به جایی می رسد که دردها و سختی های خودش او را به درد نمی آورد. و دلیلش این است که دیگر خود را فراموش کرده و در دلش جز امامش چیزی جای ندارد. منتظر واقعی امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) از دو جهت به این رتب? عالی می رسد: یکی از جهت دردِ دوری از امام (علیه‌السلام) و اینکه از دیدار محبوب خویش محروم مانده است. دوم از جهت اینکه امامش را در زمان غیبت بسیار گرفتار می بیند و آنقدر ایشان را دوست دارد که وقتی گرفتاری های حضرت را می بیند، گرفتاری های خودش را فراموش می کند. ما در فصل گذشته از همین کتاب، مختصری دربار? شدّت گرفتاری های امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) در این زمان توضیح دادیم. طبق ادلّه نقل شده روشن شد که عمد? گرفتاری های حضرت به خاطر دوستان و شیعیانشان است و چون ایشان نمی توانند خود را از فرزندانشان جدا ببینند، مشکلات و ناراحتی های مؤمنان در زمان غیبت ـ به ویژه گرفتاری های معنوی آنهاـ امام (علیه‌السلام) را به شدّت گرفتار و رنجور ساخته است. بنابراین منتظر فرج امام (علیه‌السلام) با توجه به علاقه و محبّت شدیدی که به ایشان دارد، بیش از آنکه در انتظار فرج خودش و دیگران باشد، فرج مولایش را انتظار می کشد و ظهور ایشان را بیش از هر چیز به خاطر خلاصی خود ایشان از گرفتاری ها و سختی های زمان غیبت طلب می کند. او با اینکه می داند فرج ایشان در حقیقت فرج خود او و هم? مؤمنان بلکه هم? انسانهای مظلوم و بالاتر فرج هم? عالم است، ولی آنچه او را گرفتار کرده، گرفتاری دیگران و حتی خودش نیست. او همه را فراموش کرده و فقط به فکر مولایش می باشد. چه زیبا فرموه است آن منتظر راستین امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) در نشانه های انتظار فرج: أوجع فراقه بحیث یغفل المنتظر عن جمیع ما یتعلّق بحفظ نفسه و لا یشعر بما یصیبه من الآلام الموجعة و الشدائد المفظعة. 30 آنچنان دوری از امام (علیه‌السلام) برای منتظر ایشان دردآور است که از آنچه به حفظ و مراقبت خود مربوط است غافل می شود و دیگر دردهای رنج آور و سختی های وحشتناک (خود) را اصلاً احساس نمی کند. البته ظاهر فرمایش ایشان به جهت اوّلی که اشاره کردیم مربوط می شود. ولی اگر جهت دوم را هم به آن ضمیمه کنیم، این حالت به مراتب شدیدتر می شود و این نشانه بهتر خودنمایی می کند. امّا باید تصدیق کرد که رسیدن به این مراتب از انتظار فرج را به راحتی برای انسان میسّر نیست. تا محبّت خالص نسبت به امام غایب (علیه‌السلام) در منتظر وجود نداشته باشد، به این حد نمی رسد که به کلّی از امور مربوط به خود و حتی ناراحتی ها و سختی هایش غافل شود و رنج و مصیبت آنها را احساس نکند و تنها رنج دوری از امام (علیه‌السلام) و مشاهد? گرفتاری های ایشان آزارش دهد. خداوند را قسم می دهیم به وجود مقدس خود امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) که قطره ای و بلکه دریایی از این محبّت را نصیب هم? دوستداران و شیفتگان حضرتش بگرداند و ما را از چشیدن این رتبه از انتظار فرج و درک این عبادت بی نظیرِ مؤمنان محروم نگرداند. اکنون برای اینکه به گوشه ای دیگر از رنج ها و غصّه های امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت آگاه شویم تا ان شاء الله سوز انتظار فرجِ خالص را نسبت به ایشان بیشتر وجدان کنیم، به دعایی که پدر بزرگوار امام (علیه‌السلام) در حق ایشان کرده اند، توجه می کنیم.

دعای قنوت امام عسکری (علیه‌السلام) در فرج فرزند خود

مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب شریف «مُهَج الدعوات» در باب قنوت های ائم? اطهار (علیهم السلام) دعایی نقل فرموده است. این دعا را امام حسن عسکری (علیه‌السلام) در قنوت نماز خود خوانده اند و زمانی که مردم قم از حاکم ظالم زمان خودـ موسی بن بُغاـ که از عمّال متوکل عباسی بود به آن حضرت شکایت کردند، ایشان برای رفع گرفتاری آنها و خلاصی از آن ستمگر به خواندن این دعا پس از ادای نماز مظلوم31، توصیه فرمودند. مردم هم به سفارش امام (علیه‌السلام) عمل کردند و آن حاکم ظالم خیلی زود به انتقام الهی گرفتار آمد و مردم قم از شرّ او خلاص شدند. امام حسن عسکری (علیه‌السلام) در این دستورالعمل که برای رفع گرفتاری از مردم مظلوم توصیه کردند، به صورت نسبتاً مفصّلی برای تعجیل در فرج فرزند گرامی خود، دعا فرموده اند. این خود درسی است برای هم? منتظران ظهور که در وقت گرفتاری های خود، بیش از هر چیز و پیش از هرکس، در حق مولای مظلوم خود و تعجیل فرج ایشان به درگاه الهی دعا کنند تا خداوند به برکت این دعا، آنها را هم از گرفتاری خود خلاصی بخشد. دعا با فرض سپاس از نعمت ها به درگاه الهی و تقاضای فزونی آن نعمت ها شروع می شود. و پس از راز و نیاز با پروردگار، بخشی از سختی ها و گرفتاری های ائمه (علیهم السلام) و شیعیانشان مطرح می شود. و سپس از درگاه الهی تقاضای انتقام او از ظالمین بیان می گردد. آنگاه دعا دربار? حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) با این عبارت آغاز می شود: (اللّهمَّ) و اَسْفِرْلنا عَن نَهارِ العَدْلِ و اَرِناهُ سَرْمَداً لا ظُلْمَةَ فیه و نوراً لا شَوبَ معه... . 32 (خدایا) و روز عدالت را برای ما آشکار فرما و آن را برای همیشه بدون تاریکی و به صورت روشنایی خالص به ما بنما. سپس یه این فراز از دعا می رسند که عرضه می دارند: اللّهمَّ فَکما نَصَبَ نَفْسَه غَرَضاً فیک لِلْأَبْعدینَ و جادَ بِبَذْلِ مُهْجَتِهِ لک فی الذّبِّ عن حَریمِ المؤمنین... مع ما یَتَجَرَّعُه فیک مِنْ مَراراتِ الغَیْظِ الجارحة بِمَواسِّ (بِحَواسِّ) القُلوبِ و ما یَعْتَوِرُهُ مِنَ الغُمُومِ و یُفْرَغُ علیه مِنْ اَحداثِ الخُطُوبِ و یَشْرَقُ به مِنَ الغُصَصِ التی لا تَبْتَلِعُها الحُلُوقُ و لا تَحْنُو علیها الضلُوعُ مِنْ نَظْرَةٍ إلی اَمْرٍ مِنْ اَمْرِکَ و لا تنالُهُ یَرُه بَتَغْییره و رَدِّه اِلی مَحَبَّتِک. فَاشْدُدِ اللّهمَّ اَزْرَهُ بِنَصْرِکَ... . 33 خدایا، همچنانکه ایشان خود را در راه تو آماج (ضربه ها و حمله های) افراد پست (و دشمنان) قرار داده و جان (شریف) خود را به خاطر تو در دفاع از حریم مؤمنان ارزانی داشته است... به همراه ناراحتی های تلخ و دل آزاری که برای رضای تو می خورد و غم هایی که ایشان را فرا می گیرد و مصیبت های تازه که بر حضرتش فرو می ریزد و غصّه های گلوگیری که قابل تحمّل نیستند و کسی تاب تحمّل بار آنها را ندارد، آنگاه که یکی از دستورات (عمل نشد?) تو را می نگرد ولی دستش به تغییر دادن آن و بازگرداندنش به آنچه مورد رضای تو است نمی رسد، پس (حال که ایشان چنین حالی دارند) خدایا پشت ایشان را با یاری خود محکم فرما... . در این عبارات شدّت و سختی نگرانی ها و غصّه هایی که امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت به خاطر رضای خدا متحمّل می شوند، کاملاً منعکس است. ایشان پدر فوق العاده مهربانی هستند که برای حفظ فرزندان خود از بلایا و حوادثی که بنیان آنها را بر می کَند، جان گرانقدر خویش را سپر ساخته اند و با خون دلهایی که در زمان غیبت به خاطر مؤمنان می خورند، سعی در حفظ آنها دارند. حضرت در این راه برای رضای خداوند، غصّه های زیادی می خورند و ناراحتی های بسیار تلخی را متحمل می شوند که به اصطلاح از گلو پایین نمی رود. وقتی می خواهند بگویند که تحمّل چیزی فوق العاده سخت است، این تعبیر را به کار می برند که از گلو پایین نمی رود. منشأ این غصّه های تلخ و غم های گلوگیر این است که به دستورات دین عمل نمی شود و مؤمنان هم که فرزندان محبوب ایشان هستند، با غرق شدن در وادی گمراهی و معصیت، راه دوری از خداوند و رضای او را می پیمایند و ایشان توان مشاهد? این صحنه ها را ندارند، به خصوص که ـ چون هنوز اذن الهی برای ظهور حضرتش صادر نشده است ـ خود را مُجاز به تغییر دادن امور و اصلاح آنها و برگرداندنش به مسیر مورد رضای پروردگار نمی بینند و لذا جز این چاره ای ندارند که این مصائب تلخ را تحمّل کنند. در فصل گذشته توضیح داده شد که امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)، هم به دلیل ایمان کامل و هم به جهت مسؤولیتی که نسبت به خلق خداوند احساس می کنند. بیشترین رنج را از وقوع معاصی در عالم می برند و به همین جهت شدیدترین حال انتظار فرج هم در خود ایشان وجود دارد.

دو نمونه از دعاهای امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) در تعجیل فرج خودشان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه