- وجوب انتظار 1
- وجوب انتظار 1
- اهمیّت و تعریف انتظار 1
- پینوشت: 1
- انتظار ظهور 2
- انتظار ظهور 2
- انتظار فرج 3
- تعریف انتظار از روی ملزومات و لوازم آن 3
- آمادگی برای ظهور امام (عجلالله تعالی فرجه الشریف) 3
- پینوشت: 3
- پینوشت 4
- انتظار فرج همراه با رضا و تسلیم به قضای الهی 4
- انتظار فرج 4
- انتظار فرج؛ بالاترین عبادت مؤمن 4
- انتظار فرج امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) و اقسام آن 5
- غیبت امام (عجلالله تعالی فرجه الشریف)؛ بزرگترین گرفتاری عصر 6
- پینوشت 6
- رنج و مصیبت مؤمن از وقوع ظلم در هر نقطه زمین 6
- سپرده شدن هدایت خلق به امام (علیهالسلام) 8
- گرفتاری امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) به سبب گرفتاری های شیعیان 8
- انتظار فرجِ منتظَر 8
- انتظار فرجِ منتظَر 8
- پینوشت 9
- دعای عَبَرات 9
- مراتب انتظار فرج 10
- مراتب قصد قربت 10
- قصد قربت در انتظار فرج امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) 10
- مراتب انتظار فرج 10
- قصد قربت در نیّت 10
- دو نمونه از دعاهای امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) در تعجیل فرج خودشان 11
- بالاترین درجه انتظار متناظر با بالاترین درجه معرفت و محبّت 11
- دعای قنوت امام عسکری (علیهالسلام) در فرج فرزند خود 11
- انتظار فرجِ چه کسی؟ 11
- پینوشت 12
- انتظار لحظه به لحظه 13
- مقدّمات و علائم ظهور هم بداءپذیرند 13
- انتظار لحظه به لحظه 13
- وقت قطعی برای ظهور تعیین نشده است 13
- پینوشت 14
- ناگهانی بودن ظهور امام (علیهالسلام) 15
- ظهور به طور ناگهانی محقّق می شود 16
- یأس از فرج در هنگام فرج 16
- پینوشت 16
- علائم حتمی ظهور چه می شود؟ 16
- یأس از ظهور یک لحظه هم پذیرفته نیست 16
- آثار و برکات انتظار در زمان غیبت 17
- آثار و برکات انتظار 17
- آثار و برکات انتظار 17
- آثار نزدیک دانستن ظهور 18
- مرحل اول از لوازم انتظار 18
- پینوشت 20
- آثار و برکات انتظار در زمان ظهور 22
- ثواب یاری امام منتظَر 23
- آثار و برکات انتظار در زمان ظهور 23
- همراهی با امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) در طلب خون سیدالشهدا (علیهالسلام) 23
- یادی از مصیبت حضرت علیّ اکبر (علیهالسلام) 23
- پینوشت 24
- فهرست منابع 25
غیرقابل توصیف بودن انتظار
در معنای انتظار، توصیفات و توضیحات مختلفی ذکر شده که هیچکدام بیان کنند? اصل معنای انجام نیستند. اگر در معنای آن گفته شود که انتظار یعنی «چشم به راه بودن»، این صرفاً ترجم? لفظ از عربی به فارسی است و نمی تواند به عنوان تعریف تلقّی شود. اگر بخواهیم توصیف صحیحی از انتظار ارائه کنیم، باید از اموری غیر خود آن کمک بگیریم، و گرنه صرفاً ترجمه ای از لفظ آن را ارائه کرده ایم. ولی آیا چنین کاری ممکن است؟ آیا می توانیم مفهوم انتظار را با تحویل به مفاهیم دیگری توضیح دهیم؟ آیا انتظار، قابل تحویل و تحلیل به مفاهیم دیگر می باشد؟ اگر خوب دقّت کنیم، درخواهیم یافت که «انتظار» یک امر کاملاً وجدانی است و اگر کسی واقعیّت آن را وجدان نکرده باشد، هرگز با توصیفات ذهنی، حقیقت آن را نمی فهمد. انتظار یک معنای پایه و بسیط است. پایه است چون قابل «تحویل» به مفاهیم دیگر نیست. و بسیط است چون قابل تجزیه و «تحلیل» به مفاهیم ساده تر نمی باشد. تنها راه درکِ آن، وجدانِ حقیقتِ آن می باشد. این ویژگی در مورد هم? شناخت های پایه ای انسان وجود دارد. به عنوان مثال معرفت های وجدانی از قبیل گرسنگی و تشنگی، شادی و خشم، حبّ و بغض و... همگی از همین سنخ هستند. تنها راه شناخت گرسنگی و تشنگی، گرسنه و تشنه شدن است. و تنها راه فهمیدنِ شادی و خشم، شاد و عصبانی شدن می باشد، و تنها راه درک محبّت، مُحبّ شدن. اگر کسی محبّت را وجدان نکرده باشد، با هیچ تعریف و توصیفی نمی توان محبّت را به او شناساند و از هیچ معنای دیگری نمی توان برای درک محبّت کمک گرفت. تمام شناخت های پایه و بسیط، دارای این ویژگی هستند. معنای انتظار هم فقط برای شخص منتظر، روشن و آشکار می شود. اگر کسی هیچگاه حالت انتظار را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمی توان معنای انتظار را برایش روشن کرد. حتی ممکن است توضیحات زیاد، باعث ابهام بیشتر در مفهوم آن گردد. امّا کسی که انتظار را چشیده است، به خوبی معنای آن را می فهمد. به چنین شخصی می توان یادآوری کرد که:«آن زمانی که یکی از عزیزانت به سفر رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر می گردم و...» قبل از آمدنِ او چه حالی داشتی؟ آن حال وجدانی «انتظار» نام دارد. بدین ترتیب برای یادآوری مفهوم انتظار، یک سری نشان ها به مخاطب می دهیم تا حال انتظار خود را به یاد آورد و یا اگر در حال انتظار می باشد، به آنچه دارد، متذکّر گردد و آن را تصدیق نماید.
تعریف انتظار از روی ملزومات و لوازم آن
همان گونه که در فصل گذشته اشاره شد، پیدایش حالت انتظار مترتّب بر تحقق مقدمات آن است. اگر آن مقدمات حاصل شود، حال انتظار خودبخود به وجود می آید. بنابراین برای تذکّر دربار? این حال، می توان از تذکّر به آن مقدمات (عوامل چهارگانه ای که در فصل قبل بیان شد) استفاده کرد. «انتظار» لازم? تحقق آن عوامل است که البته نقش مؤثر «امر به انتظار» را هم در تحقّق آن نباید نادیده گرفت. از هم? این شرایط و زمینه ها می توانیم به عنوان «ملزومات انتظار» یاد کنیم. و این یکی از راههای تعریف وجدانی انتظار است و ما در فصل گذشته برای توضیح «وجوب انتظار» از آن بهره بردیم. گاهی هم برای تنبّه به امور وجدانی، برخی از لوازم و آثار آنها را بیان می کنیم تا مخاطب از روی لوازم به ملزومِ آنها پی برد. این آثار و لوازم غیر از خودِ آن حال وجدانی است، ولی بیان آنها به معرفتِ آن حال کمک می کند. به عنوان مثال اگر بخواهیم درباره مفهوم محبّت توضیح بدهیم، می توانیم بگوییم که اگر کسی را زیاد دوست داشته باشید، از او زیاد یاد می کنید، آرزوی دیدن او را می کنید، اگر مدتی او را نبینید برایش دلتنگی می کنید و... . این امور هیچکدام خود محبّت نیستند، ولی جزء لوازم و آثار آن می باشند. کسی که این اوصاف را می شنود، اگر قبلاً خودِ محبّت را چشیده باشد، این قبیل لوازم آن را هم فهمیده است. و لذا از روی اینها، خودِ محبّت برایش یادآوری می شود. در مورد انتظار هم که یک امر پایه و وجدانی است، همین مطلب صدق می کند. منتظر بودن هم لوازمی دارد که اگر کسی اصل آن را وجدان کرده باشد، به لوازمش هم پی برده است، و لذا با تذکر به لوازمِ آن، حال انتظار برایش تداعی می شود. نوع تعاریفی که از انتظار می شود، از قبیل تذکر دادن به لوازم آن می باشد، و این دومین راه تعریف انتظار است. به تعریفی که یکی از منتظران واقعی امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) مطرح کرده اند، توجه کنید: معنی الانتظار...هو کیفیّةٌ نفسانِیّةٌ یَنْبَعثٌ مِنها التَهَیُّؤُ لِما تَنْتَظِرُهُ... . فَکُلَّما کانَ الانتظارُ اَشَدَّ کان التَهَیُّؤُ آکَدَ. ألا تَری أنَّه إذا کانَ لَکَ مُسافِرٌ تَتَوَقَّعُ قُدُومَهُ، اِزدادَ تَهَیُّؤُکَ لِقُدُومِهِ کُلَّما قَرُبَ حینُه. 1 معنیای انتظار عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آن آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی، بر می آید... . پس هرقدر انتظار شدیدتر باشد، آماده شدن هم بیشتر می شود. آیا نمی بینی که وقتی مسافری داشته باشی که منتظر آمدنش هستی، هرچه زمان آمدنش نزدیکتر شود، آمادگی تو برای این امر بیشتر می شود. در این بیان، انتظار یک حالت قلبی و نفسانی معرفی شده و دربار? حقیقت آن توضیحی داده نشده است، ولی یکی از مهم ترین لوازم آن را بیان کرده اند که عبارت است از آماده شدن برای پذیرایی از کسی که منتظر آمدنش هستیم. این آماده شدن یک حالت قلبی است، ولی آثار خارجی هم پیدا می کند. کسی که منتظر آمدن عزیز سفرکرد? خویش است، خودش را برای آمدن او آماده می کند. منزل را مطابق خواست او مرتّب و منظّم می نماید، هر چیزی را به صورتی که عزیزش می پسندد، می آراید، لباس هایی را که او دوست دارد به تن خود و بچه ها می کند. غذایی را که او می ل دارد آماده می کند، کسانی را که او دوستشان دارد، برای استقبال از او به منزل دعوت می کند، و... . اینها همه لوازم و آثار انتظار است که در یک کلم? «تهیّؤ» در عبارت کتاب شریف مکیال المکارم جمع شده است.
آمادگی برای ظهور امام (عجلالله تعالی فرجه الشریف)
«تهیّؤ» به معنای آماده شدن و لازم? انتظار است. کسی که منتظر ظهور امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) می باشد، لازم? انتظارش این است که خود را برای ظهور ایشان آماده سازد. چگونه؟ آماده شدن به این است که انسان زندگی خود را در هم? ابعادش مطابق می ل و خواست امام (عجلالله تعالی فرجه الشریف) قرار دهد. و معلوم است که خواست? ایشان این است که فرد دقیقاً مطابق احکام دین عمل کند. آمادگی، به این است که انسان به گونه ای باشد که اگر امامش امروز ظاهر شد، هیچ دل مشغولی و دغدغه ای که او را از استقبال امامش و پیوستن به ایشان بازدارد، در زندگی اش نباشد. بهترین معیار برای شناخت ابعاد گسترد? آمادگی، این است که اگر کسی به طریقی بفهمد که امامش قرار است دو روز دیگر ظهور فرماید، در این دو روز به چه کارهایی می پردازد؟ قطعاً اگر واجبی از واجبات دینی به گردنش باشد آن را ادا می کند، اعمّ از حق الله و حق الناس. اگر عیب و نقصی در رفتار فردی و اجتماعی اش باشد، آن را برطرف می سازد. و مسلّماً توجه قلبی اش نسبت به امام زمانش در این دو روز، بسیار زیاد است و هم? نگرانی اش این است که مبادا به خاطر نقصی که در دینداری اش وجود دارد، آن حضرت در هنگام ظهور به او توجّهی نکنند و آنگاه که به سراغ ایشان می رود، با بی اعتنایی حضرت مواجه شوند. او از هر چیزی که این نگرانی را ایجاد می کند، دوری کرده، سعی در اصلاح گذشت? خویش می نماید. در این دو روز وقت زیادی برای امور دنیوی و زندگی حیوانی خود صرف نمی کند و همّ و غمّ خود را گذران دنیا قرار نمی دهد. خلاصه اینکه از هر جهت خود را آماده می کند تا وقتی حضرت ظهور فرمودند، بتواند جزء کسانی باشد که به ایشان می پیوندند و از یاران امام (عجلالله تعالی فرجه الشریف) قرار می گیرند. «تهیّؤ» که لازم? انتظار است، چنین چیزی است و انصافاً باعث تغییر کلّی و عمیق در انسان می شود. به همین جهت مرحوم صاحب مکیال به دنبال فرمایش خود دربار? «تهیّؤ» اضافه کرده اند: فالمُؤمِنُ المُنْتَظِرُ لِقُدُومِ مُولاهُ، کُلَّما اشْتَدَّ انتظارُه اِزْدادَ جَهْدُهُ فی التَهَیُّؤ لِذلِکَ بِالوَرَعِ و الاِجتِهادِ و تَهذیبِ نَفْسِهِ عَنِ الاَخلاقِ الرَّذِیلَةِ و اقْتِناءِ الاَخْلاقِ الحَمیدَءِ. 2 پس مؤمنی که در انتظار آمدن مولایش می باشد، هرقدر انتظارش شدیدتر می شود، تلاشش در آماده شدن برای این امرـ از طریق ورع و اجتهاد و پاک کردن نفس خود از اخلاق ناپسند و کسب اخلاق پسندیده ـ افزایش می یابد. منتظر ظهور برای کسب این آمادگی حدود شرعی را که ائمه (علیهم السلام) به رعایت آنها سفارش فرموده اند، کاملاً رعایت می کند. اگر انسان به بهان? آمادگی برای ظهور و حتی به نیّت خالصانه برای این منظور، دست به کاری بزند که موردنظر شرع و تأیید ائمه (علیهم السلام) نیست، همچون کسی است که منتظر آمدن مسافر خود و استقبال از او می باشد، امّا برای استقبال، کاری را که او دوست ندارد انجام می دهد، مثلاً همراه با ساز و برگ موسیقی و آلات لهو و لعب به استقبال مسافرش می رود در حالی که می داند او از این امور حرام به شدّت غضبناک می شود. بنابراین، حوزه و قلمرو آمادگی برای ظهور حضرت، انجام همان اموری است که ایشان می پسندند و پدرانشان اجازه فرموده اند، نه آنچه که به نظر قاصر ما می رسد. تا اینجا سعی شد که معنای انتظار با توجه به ملزومات (چهار عامل مقدماتی) و برخی از لوازم آن («تهیّؤ» برای ظهور امام (عجلالله تعالی فرجه الشریف))، روشن شود. در فصل آینده راه سوم در تعریف انتظار که تکمیل کنند? دو راه گذشته است، توضیح داده می شود.
پینوشت:
1. مکیال المکارم ج 2 ص 152 باب 8.
2. مکیال المکارم ج 2 ص 152 باب 8.