راه روشن: ترجمه المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء جلد 3 صفحه 180

صفحه 180

قیمت گذاری کرده باشد؛همچنین است دلاّل اگر تاجر قیمت جنس را تعیین کرده باشد و اگر کالایی را نسیه بخرد،باید فروشنده مدّت را اعلام کند و اگر مدّت را تعیین نکند، خریدار حق دارد معامله را ردّ کند و یا کالا را نقد بگیرد.

غزالی گوید:«رکن سوّم،اجرای صیغۀ عقد است،

(1)از این رو باید ایجاب و قبول با عبارتی که-به طور صریح و یا به کنایه-مقصود را برساند،و متصل به عقد باشد،اجرا شود.پس اگر فروشنده بگوید:این جنس را به آن مبلغ دادم،عوض عبارت:بعتک و طرف بگوید:قبلت اگر قصد بیع کرده باشند،جائز است،زیرا احتمال دارد که قصد عاریه کرده باشند در صورتی که معامله در مورد دو جامه و یا دو حیوان باشد.در حالی که نیّت جلو احتمال را می گیرد امّا عبارت صریح و روشن بهتر رفع اختلاف و خصومت می کند.» می گویم:آنچه برای من روشن است این است که صرف رضایت طرفین و قبض و اقباض در صحّت بیع کافی است به شرط آن که قرینه ای بر خریدوفروش باشد به طوری که اشتباه از میان برداشته شود و فرصت مخاصمه و نزاع بین فروشنده و خریدار نماند،امّا بیع گاهی با همان لفظ دو طرف حاصل می شود لفظی که بر آن دلالت داشته باشد مانند بعتک و یا ملّکتک و نظایر این ها در ایجاب و اشتریت و قبلت و نظایر این ها در قبول و گاهی به چیز دیگری غیر از لفظ حاصل می شود مثل این که خریدار نزد گندم فروش می آید و می گوید:یک من از این گندمها را چند می فروشی؟او می گوید:به یک درهم، مشتری یک درهم را می دهد و یک من گندم را می گیرد بدون این که حرف دیگری بین آنها رد و بدل شود.و گاهی نرخ جنس بین خریدار و فروشنده معلوم است در اینجا به سؤال و جواب نیز نیازی نیست،زیرا چنین عملی صریح در معامله است و هیچ احتمال دیگری نمی رود،بخصوص وقتی که فروشنده در دکانش برای فروش نشسته است؛نه برای هبه و عاریه و ودیعه و نظیر این ها و احتمال بعید هیچ زیانی در چنین موردی ندارد، زیرا این مقدار احتمال در لفظ نیز وارد است،زیرا فروشنده حق دارد که بگوید:من از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه