- کتاب آداب غذا خوردن 1
- اشاره 1
- دستۀ اول:آداب و وظایف پیش از خوردن غذا که هفت چیز است: (2) 3
- اشاره 3
- 1-غذا علاوه بر حلال بودن،باید از راه حلال و موافق با سنت و پارسایی کسب و 3
- باب اول:دربارۀ وظایف کسی که تنها غذا می خورد 3
- 2-شستن دست، 5
- 3-غذا را بر سفره ای که روی زمین گسترده است قرار دهند 6
- 5-از غذا خوردن نیّتش آن باشد که بدان وسیله توان اطاعت و بندگی خدا را پیدا 8
- 6-به مقدار موجود از روزی و غذا راضی باشد 10
- دستۀ دوم: 12
- اشاره 12
- [آداب نوشیدن آب] 16
- دستۀ سوم: 19
- 2-موقع غذا نباید ساکت بمانند، 25
- اشاره 25
- 1-حق ندارد با حضور کسانی که به سبب زیادی عمر و داشتن فضل بیشتر بر او 25
- 3-در ظرف غذا با رفیقش همراهی کند 25
- 4-لازم نباشد که رفیقش به او بگوید:بخور. 26
- 5-اشکالی ندارد که دستش را میان طشت بشوید 27
- 6-به همراهان نگاه نکند 29
- اشاره 29
- 7-کاری را که باعث انزجار دیگران است،انجام ندهد 29
- باب سومدر آداب غذا دادن به برادرانی که به دیدن انسان می آیند 29
- و اما آداب غذا خوردن: 32
- آداب پذیرایی: 35
- باب چهارم:در آداب مهمانی 40
- اشاره 40
- فضیلت مهمانی 41
- 1-زود آوردن غذا که نوعی احترام گذاشتن به مهمان است. 51
- اما آوردن غذا پنج دستور دارد 51
- 2-ترتیب خوراکیها. 52
- 3-از انواع غذاها بهترین آنها را مقدّم بدارد 53
- 4-غذاهای مختلف را پیش از آنکه بتوانند استفادۀ کامل ببرند،بر ندارد 54
- 5-به مقدار کفایت غذا حاضر کند، 55
- 1-میزبان باید تا در منزل با مهمان بیرون رود 58
- آداب بازگشت 58
- اشاره 58
- 2-مهمان،خوشحال برگردد، 59
- 3-بدون رضایت و اجازۀ صاحبخانه بیرون نرود 60
- 1-«از ابراهیم نخعی روایت کرده اند که می گفت:خوردن چیزی در بازار 62
- 2-«علی(علیه السلام)فرموده است:هر کس ناشتای خویش را با نمک شروع کند، 63
- 3-حجّاج به یکی از اطبّا گفت:چیزی به من بگو که به آن پایبند باشم 64
- 4-در خبر آمده است:«آب نیاشامیدن در شب باعث بیماری و شام نخوردن 64
- 6-مستحب است برای صاحبان عزا و خانوادۀ میّت غذا ببرند، 65
- 5-پرهیز برای آدم سالم زیان بخش است، 65
- 8-از فتح موصلی نقل کرده اند که به قصد دیدار بشر حافی بر او وارد شد. 66
- 7-نباید در سر سفره ظالم حضور یابد 66
- 9-یکی از بزرگان گوید:خوردن غذا چهار نوع است: 67
- اشاره 70
- باب اول:در تشویق به ازدواج و یا ترک آن 71
- اشاره 71
- اشاره 72
- ترغیب به ازدواج 72
- اخباری که به ازدواج تشویق می کند 73
- در اعراض از ازدواج 78
- اشاره 78
- سود و زیان ازدواج 79
- اشاره 79
- فایدۀ اوّل-فرزند هدف اصلی ازدواج است 79
- فایدۀ سوم-آرامش نفس و مأنوس ساختن آن با همنشینی 91
- فایدۀ چهارم-خاطر جمع بودن از ادارۀ منزل، 92
- فایدۀ پنجم-مجاهدت و ریاضت نفس از طریق رعایت 94
- آفتهای ازدواج 97
- 1-مهم ترین آفت آن ناتوانی بر کسب حلال است، 97
- اشاره 97
- آفت دوّم،کوتاهی از ادای حقوق 98
- آفت سوّم که در مرتبۀ پایین تر از آفات اول و دوم قرار دارد،آن است که زن و 100
- امّا عقد و ارکان و شرائط آن 107
- باب دوم 107
- اشاره 107
- نوع اوّل که به منظور حلیّت است،باید زن از موانع نکاح بر کنار باشد 109
- اشاره 109
- امّا خصلتهایی که باعث سعادت زندگی است 113
- 1-زن صالح و دیندار باشد. 113
- 2-خوش خویی 115
- غزالی گوید:3-زیبایی که خود مطلوب و قابل توجه است، 119
- 5-زن،اولادآور باشد. 124
- 7-زن باید نسیبه،یعنی از خانواده خیر و صلاح باشد، 125
- 8-زن از خویشاوندان نزدیک نباشد، 126
- امّا شوهر:باید در دوازده مورد اعتدال و ادب را رعایت کند: 127
- اشاره 127
- باب سوم 127
- اوّل،ولیمه: 128
- دوم،خوشرفتاری با زنان 130
- سوم،علاوه بر تحمّل آزار زن،با او بیشتر خوشرفتاری و مهربانی کند 131
- ششم،میانه روی در خرج؛ 139
- هفتم،باید شوهر مسائل و احکام حیض را به مقداری که زن تکلیف واجبش را 140
- هشتم،هرگاه مردی چندین زن داشته باشد،باید عدالت را در میان آنها رعایت 141
- نهم،در نافرمانی زنان، 142
- غزالی گوید:«دوازدهم درباره» 143
- قسم دوم از این باب دربارۀ حقوق شوهر بر زن و بیان کافی راجع به آن 147
- اشاره 156
- اشاره 158
- پاسخ به اشکال 165
- اشاره 170
- رکن اوّل-عاقد. 171
- [ارکان عقد بیع] 171
- اشاره 171
- عقد بیع و شرائط آن 171
- رکن دوّم مورد عقد، 172
- اوّل-آن که عین مال باشد، 172
- دوّم-آن که دارای منفعت حلالی باشد که مقصود عقلاست. 173
- سوم-مورد معامله مملوکی باشد که ملکیّت آن کامل باشد 174
- چهارم-مال مورد معامله معلوم باشد، 175
- پنجم-آنکه به طور محسوس و از نظر شرعی بر تسلیم کالای مورد معامله قادر 177
- هفتم-آن که پیش از جدا شدن فروشنده و خریدار،کالای مورد معامله را اگر نقد 178
- ششم-این که مال مورد فروش را قبض کند، 178
- نهم-آن که رأس المال از نظر مقدار و نقد و نسیه بودن معلوم باشد 179
- هشتم-آن که معامله نباید از دو طرف مدّت دار باشد 179
- غزالی گوید:«رکن سوّم،اجرای صیغۀ عقد است، 180
- ربا و تحریم آن 187
- دوّم،آن است که رأس المال مورد معامله را در مجلس عقد پیش از این که مجلس 190
- سوّم،آن که مال مورد بیع سلم،از چیزهایی باشد که تعریف اوصاف آن ممکن 190
- غزالی می گوید:«شرط اول،آن است که اصل مال مورد معامله از روی علم به مثل 190
- بیع سلم و شرائط آن 190
- اشاره 190
- ششم،مال مورد معاملۀ سلم از چیزهایی باشد که در سر آمد وقت بتواند آن را 191
- پنجم،آن که مدت را-اگر مدّت دار است-معیّن کند 191
- هفتم،آن که محلّ تسلیم را در مواردی که مقصود بدان وسیله فرق می کند باید نام 191
- چهارم،اوصاف چیزهایی را که قابل توصیفند،به طور کامل بیان کنند 191
- نهم،هرگاه که اصل مال ربوی باشد بیع سلم در مال ربوی درست نیست 192
- اجاره و احکام آن 192
- هشتم،آن که مورد معامله را به عین مخصوصی،مقیّد نسازد 192
- قراض و احکام آن 193
- غزالی گوید:«عقد ششم،شرکت است 195
- فصل 196
- باب سوم«در بیان عدالت در معامله و اجتناب از ظلم» 196
- اشاره 197
- باب چهارماحسان در معامله 197
- اوّل،در مغبون ساختن یکدیگر، 198
- دوّم،در تحمل غبن؛ 200
- سوم،دریافت کامل بهای کالا و سایر مطالبات و احسان در آن، 201
- [چهارم ادا کردن دین] 204
- [پنجم قبول اقاله] 205
- [ششم نسیه دادن به تهیدستان] 206
- باب پنجم 207
- غزالی گوید:«سوّم،آن که بازار دنیا او را از بازار آخرت باز ندارد؛ 213
- غزالی گوید:«چهارم آن که به این مقدار اکتفا نکند،بلکه در بازار نیز همواره به 215
- پنجم،زیاد به بازار و تجارت حریص نباشد؛ 216
- غزالی گوید:«ششم،این که نباید به دوری کردن از حرام اکتفا کند، 218
- هفتم،شایسته است تا تمام جنبه های معامله خود را با هر یک از طرفهای معامله 219
- اشاره 221
- فضیلت حلال و مذمت حرام 223
- باب اوّل:در فضیلت حلال و مذمّت حرام 223
- اشاره 223
- بخش اول: 230
- اشاره 230
- انواع حلال و راههای درآمد آن 230
- بخش دوم: 232
- بیان درجات حلال و حرام 234
- نمونه های درجات چهارگانه در پارسایی و شواهد آنها 236
- اشاره 245
- منشأ اوّل:شک در سببی است که باعث حلال و حرام می شود 247
- منشأ پیدایش شبهه پنج تاست 247
- منشاء دوم شبهه: 251
- منشأ سوّم: 257
- منشأ چهارم شبهه: 262
- اشاره 276
- مسئله:هرگاه در دست کسی حلال و حرام،یا شبهه ای باشد 281
- مسئله:مال حرامی که در دست شخص است، 284
- مسئله:هر که در اختیارش مال حرام محض باشد، 285
- مسئله:هرگاه حرام یا مال شبهه در دست پدر و مادر کسی باشد، 285
- مسئله:هر که برای انجام حج واجب با مالی که شبهه دارد بیرون رود 286
- اشاره 293
- باب ششم:موارد حلال و حرام در ارتباط با سلاطین ظالم 293
- فصل 301
- فصل 303
- اشاره 303
- حالت دوّم: 308
- حالت سوم: 309
- فصل 311
- فصل 316
- اشاره 318
- باب هفتم:در مسائل متفرّقه ای که بسیار مورد نیازند 318
- اشاره 336
- اشاره 337
- باب اوّل:در فضیلت انس و برادری و شرائط و درجات و فوائد آن 337
- فصل 344
- اشاره 344
- بیان معنای برادری در راه خدا و تشخیص آن از برادری به خاطر دنیا 349
- اما قسم اوّل:یعنی دوست داشتن انسانی به خاطر خودش. 349
- اشاره 349
- قسم دوم:آن است که او را دوست می دارد برای این که از طریق او به چیز 353
- قسم چهارم:آن است که انسان برای خدا و در راه خدا کسی را دوست بدارد، 357
- بیان خشم و کین در راه خدا 361
- بیان مراتب کسانی که در راه خدا دشمنی می ورزند و چگونگی 366
- صفاتی که در مورد انتخاب رفیق باید رعایت شود. 371
- باب دوم:دربارۀ حقوق برادری و رفاقت 384
- اشاره 384
- حق اوّل:حق در مال. 384
- حق دوم:کمک به شخص،در برآوردن حاجتها 388
- حق سوم:این حق مربوط به زبان است؛ 390
- حق چهارم:حق بر زبان به سخن گفتن است. 400
- حق پنجم:گذشت از لغزشها و خطاهاست؛ 407
- حق ششم:برای برادر دینی در زمان حیات و پس از مرگش دعا کنی 413
- حق هفتم:وفاداری و صمیمیت، 416
- حق هشتم:سبک گرفتن و ایجاد تکلیف نکردن است؛ 419
- خاتمۀ این باب 427
- باب سوم:در حق مسلمان،خویشان،همسایگان و 430
- اشاره 430
- حقوق مسلمانان 432
- اشاره 505
- حقوق نزدیکان و خویشاوندان 507
- حقوق پدر و مادر و فرزند 515
- حقوق زرخرید(برده) 527
- فصل 533
رسول خدا(ص)به درشتی سخن گفت:اصحاب قصد او را کردند؛پیامبر(ص)فرمود:او را واگذارید،زیرا صاحب حق را گفتاری است.» (1)هر وقت بین طلبکار و بدهکار سخنی رد و بدل شود،احسان اقتضا می کند که میل بیش از حد متوسّط به سمت کسی باشد که بدهکار است،زیرا کسی که وام می دهد از روی بی نیازی است ولی کسی که وام می گیرد از روی نیاز وام می گیرد؛همچنین شایسته است که به مشتری بیشتر کمک کنند،زیرا فروشنده دلبستگی به کالا ندارد،بلکه طالب فروش و منفعت آن است ولی خریدار نیازمند به آن است.این شیوه بهتر است مگر آن که بدهکار از اندازۀ خود تجاوز کند که در این صورت،کمک به او در جلوگیری از تجاوز اوست و در نتیجه کمک به طلبکار است،زیرا پیامبر(ص)فرمود:«برادرت را-چه ظالم باشد و چه مظلوم-یاری کن،پرسیدند:چگونه ظالم را یاری کنند؟فرمود:جلوگیری وی از ظلم یاری کردن به اوست.» (2)
[پنجم قبول اقاله]
(1)پنجم،این که کالا را از خریداری که تقاضای پس گرفتن آن را دارد،پس بگیرد، زیرا کسی درخواست پس گرفتن چیزی نمی کند،مگر آن که پشیمان باشد و از خرید جنس احساس ضرر و زیان کند.بنابراین سزاوار نیست که فروشنده بر خود بپسندد که سبب زیان برادر مسلمان خویش شود.پیامبر(ص)فرمود:«هر کس از خریدار پشیمانی کالایش را باز پس بگیرد،-خداوند در روز قیامت از لغزش او در گذرد-و یا خدا از وی در گذرد همان طوری که او گذشت کرده است.» (3)
1- (26) این حدیث را بخاری در صحیح،ج 3،ص 147 از حدیث ابو هریره نقل کرده است.
2- (27) این حدیث را دارمی در سنن،ج 2،ص 311 در حدیثی از جابر و-به طوری که در الجامع الصغیر آمده-ابن عساکر نیز به سند حسن نقل کرده است.
3- (28) این حدیث را ابن ماجه به شمارۀ 2199 نقل کرده و ابن داود در ج 2،ص 246 و حاکم در ج 2، ص 45 و بیهقی در ج 6،ص 27 از سنن و احمد در ج 2،ص 252 نظیر آن را آورده اند.