شناخت از دیدگاه فطرت صفحه 16

صفحه 16

آگاهي‌هاي مأخوذ از تجزيه و تحليل و جمع‌بندي

ما بر سر الفاظ بحثي نداريم، امّا مهم اين است كه مسلماً ما انسان‌ها يك سلسله دريافت‌ها و آگاهي‌هايي داريم كه از راه حواس يا مانند آن به دست نمي‌آيد. پس از چه راه به دست مي‌آيد؟ از راه تجزيه و تحليل و تركيب و جمع‌بندي آگاهي‌هاي نوع اول؛ يا تجزيه و تحليل و تركيب و جمع‌بندي آگاهي‌هاي نوع اول و بخشي از آگاهي‌هاي خود اين نوع دوم. مثال: مي‌توانيد بفرماييد كه شما قانون جاذبه را چگونه شناختيد؟ چگونه بر قانون جاذبه آگاه شديد؟ از راه چشم؟ گوش؟ زبان و دهان؟ بيني؟ پوست دست؟ اعصاب منتقل‌كننده درد؟ مشاهده دروني؟- از چه راهي؟ يعني واقعاً نيوتن مقداري نگاه كرد به اين‌كه سيب از درخت مي‌افتد و چنين و چنان مي‌شود بعد قانون جاذبه را ديد؛ يا در آگاهي‌هاي به دست آمده از راه حس و مانند آن دقيق شد، كنجكاو شد، اين‌ها را جمع‌بندي كرد، و از جمع‌بندي آن‌ها به اين نتيجه رسيد كه رابطه‌اي ميان اجسام مادي وجود دارد كه آن‌ها را به سوي يك‌ديگر مي‌كشاند و بعد بخشي از قانون جاذبه را كشف كرد و بعد به دنبال قانون جاذبه دو قانون ديگر )قانون جذب شدن به مركز و قانون گريز از مركز( كشف شد و به دنبال اين‌ها سيستم قانون جاذبه به عنوان يك سيستم فيزيكي و علمي كشف شد؟ آيا او اين‌ها را از راه چشم و گوش و بوييدن كشف كرد؟ بو كشيد و قانون جاذبه را بو كرد و آن را به دست آورد، يا چيزي را با زبانش چشيد؟ يا دست گذاشت ديد اين‌جا قانون جاذبه است؟ يا قانون جاذبه را گوش كرد و شنيد؟ يا نه، چيزي وراي اين‌هاست؟

تعريف فكر

راه به دست آوردن و كشف چنين قوانيني هيچ يك از اين‌ها نيست. راه به دست آوردن اين قوانين انديشيدن و تفكر است. تفكر يعني همان تجزيه و تحليل و تركيب و جمع‌بندي و سپس استنتاج. به تعبير مرحوم حاج ملاّ هادي سبزواري:

وَالفِكْر حَرْكَةٌ اِلي المَبادي

وَ مِن مَبادِيَ اِلي اَلْمُراد(7)

فكر عبارت است از اين‌كه يك مسأله براي شما مطرح مي‌شود، مثلاً سيبي از درخت مي‌افتد، بعد براي شما سؤالي پيش مي‌آيد: چرا؟ براي يافتن اين »چرايي« به سراغ تجزيه و عناصر اصلي مي‌رويد. يك سلسله از عناصر اصلي آگاهي را نشان مي‌كنيد؛ بعد آن‌ها را كنار هم مي‌گذاريد و به منظور استنتاج و نتيجه‌گيري به آن‌ها شكل مي‌دهيد. يعني از اين مبادي و عناصر اوليه آگاهي حركت مي‌كنيد - يك حركت فكري - به سمت مقصود و به سمت آن نتيجه‌اي كه مي‌خواهيد بگيريد. اين تجزيه و تحليل است؛ جمع‌بندي و تركيب است؛ به منظور استنتاج و نتيجه‌گيري. حركت از مبادي، و از مبادي به مراد )نتيجه(. اين فكر است. آيا در اين‌كه ما از راه فكر و انديشه و به كار انداختن قدرت تجزيه و تحليل و جمع‌بندي و تركيب و استنتاج، آگاهي‌هاي را به دست مي‌آوريم ترديدي هست؟ اگر ترديد داريد بگوييد. پيشرفت علوم و معارف بشري به مقدار زيادي مرهون فكر و انديشه و به كار انداختن قدرت تجزيه و تحليل و جمع‌بندي و تركيب و استنتاج است. اگر كسي در اين زمينه كمترين شك و شبهه‌اي دارد يادداشت كند تا در بخش سؤال‌ها جواب بدهيم.

اين مبحث دوم )يعني نوع دوم( براي ما بسيار مهم است. كساني هستند كه به گونه‌اي حرف مي‌زنند كه انگار منكر اين هستند. ما با اين‌ها در ادامه اين بحث طبعاً روبرو خواهيم شد. ولي ما از اوّل بحثمان تا اينجا، يعني جلسه اول و اين جلسه كه دومين جلسه است، روي مسايل روشن جلو آمده‌ايم. مسأله‌اي كه در آن ترديد داشته باشيم وجود ندارد.

آگاهي‌هاي قبل از تجربه

امّا نوع سوم: آن‌چه آن‌ها را آگاهي‌هاي قبل از تجربه مي‌نامند. آيا ما يك چنين آگاهي‌هايي داريم يا نداريم؟ كانت در »نقد عقل نظري«(8) به اين مسأله مي‌پردازد كه انسان يك سلسله آگاهي‌هاي قبل از تجربه دارد كه با آن‌ها به دنيا مي‌آيد.(9) او اين آگاهي‌ها را كاتيگوري(10) يا مقولات مي‌نامند و مي‌گويد آگاهي‌هاي به دست آمده از راه حواس و مشاهدات بيروني و دروني )يعني نوع اول(، در قالب اين كاتيگوري‌ها و مقولات براي انسان به دست مي‌آيند. اين‌ها به آن آگاهي‌ها شكل مي‌دهند. اين بحث فعلاً مورد نياز ما نيست؛ فقط اشاره كرديم كه يك چنين سخن‌هايي هم هست. ان شاء الله بعد درباره آن بحث مي‌كنيم. ما جاي ديگر با شكل ديگر و با حساب ديگر به آن‌ها خواهيم رسيد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه