شناخت از دیدگاه فطرت صفحه 41

صفحه 41

علم حضوري و حصولي

5 - فهميديم كه در اين ادراك و شناخت و آگاهي، گاهي اين تصويرهاي ذهني واسطه و وسيله و طريق آگاه شدن بر عين هستند؛ و گاهي آگاهي‌هايي داريم كه در كسب آن‌ها پاي اين واسطه در ميان نيست؛ يعني تصوير ذهني، واسطه كسب آن آگاهي نيست؛ مثل آگاهيي كه از ذهن خود داريم. شما الان كه دقت بكنيد، مي‌بينيد مشغول انديشيدن هستيد. اين را بدون واسطه و بدون اين‌كه يك تصوير ذهني ميان شما و آن ادراك واسطه بشود درك مي‌كنيد. آن‌جا كه ذهن مي‌تواند چيزي را بدون وساطت يك تصوير ذهني بشناسد و درك كند، مي‌گوييم علم حضوري است. آن‌جا كه ذهن با واسطه و وساطت يك تصوير ذهني چيزي را درك مي‌كند، مي‌گوييم علم حصولي؛ يعني علمي كه از طريق حاصل شدن يك تصوير در ذهن به دست مي‌آيد؛ يا علمي كه حاصل پادرمياني يك تصوير ذهني است - هر دو تعبير درست است.

6- فهميديم كه ذهن ما در اين رابطه شناختي كه برقرار مي‌كند، گاهي درست حركت و عمل مي‌كند و واقعيت را درست درك مي‌كند، و گاهي نيز اشتباه و خطا مي‌كند و مي‌لغزد. ما در هيچ‌يك از اين دو امر ترديد نداريم: هم در درستي و صحت قسمتي از ادراكاتمان، و هم در نادرستي و خطاي قسمتي از ادراكاتمان.

7- مهم اين است كه بدانيم چگونه عمل كنيم تا جلوي اين خطاها گرفته شود. براي اين‌كه بتوانيم جلوي اين خطاها را بگيريم، كوشش كرديم اول بفهميم خطا در كجاست: شناخت لغزشگاه. اين‌ها كارهايي بود كه تا كنون انجام داده‌ايم.

معناي ديالكتيك

آن‌چه ما از اوّل تا اين‌جا عمل كرديم يك ديالكتيك بود. يعني، در اين جلساتي كه طي اين چند هفته در خدمت شما بوديم و درباره شناخت بحث مي‌كرديم، مشغول ديالكتيك كردن بوديم. ديالكتيك، از نظر اصل كلمه، يعني گفتگوي متقابلِ كاوش‌گرانه روشنگر و بارور. بر همين مبناست كه مي‌گويم ما در اين چند هفته واقعاً ديالكتيك مي‌كرديم. ما در زبان فارسي اصطلاحي داريم كه درست با ديالكتيك منطبق است. ريشه اين اصطلاح عربي است، امّا آنقدر در فارسي به كار رفته كه ديگر براي ما فارسي شده است. اين كلمه »مباحثه« است.

همان‌طور كه مي‌دانيد، مباحثه از ريشه »بحث«، به معني كاوش است. البته ما تعبير »بحث و گفتگو« را به كار مي‌بريم ]و اين دو را مترادف به كار مي‌گيريم [ولي ريشه و معناي اصلي بحث، »كاويدن« است: »فبعث الله غراباً يبحث في الارض«؛ )در داستان هابيل و قابيل((24) خداوند كلاغي را فرستاد كه با پنجه پا، يا نوك خود، زمين را مي‌كاويد تا چيزهايي را كه پنهان است كشف يا آشكار، كند. بحث يعني »كاويدن« و »كاوش كردن« براي آشكار كردن چيزهاي نهاني و پنهان شده. »مباحثه« يعني اين‌كه دو نفر به كمك يك‌ديگر به بحث و كاوش بپردازند: كندوكاو مشترك؛ كندوكاو و كاوش به كمك يكديگر. اين معناي مباحثه است. پس، ديالكتيك همان مباحثه است.

آداب مباحثه

البته مي‌دانيد، مباحثه بايد واقعاً با روحيه كاوشگرانه توأم باشد. آن چيزي كه الان در ميان ما خيلي معمول است بيشتر روحيه پرخاشگرانه و حرف خود را به كرسي نشاندن است. اصطلاح عربي اين عمل »مجادله« است. مجادله يعني به ستيز با يك‌ديگر پرداختن و جدل كردن. جدل، يعني ستيز. غالب بحث‌هاي مردم مجادله است: اين، يك مطلب را قبول دارد و آن، مطلبي ديگر را؛ مي‌نشينند با هم حرف مي‌زنند، امّا نه اين به حرف آن گوش مي‌دهد، نه آن به حرف اين. هريك منتظر است آخرين حرف از دهان ديگري خارج شود تا حرف خود را شروع كند. وقتي هم يكي مشغول سخن گفتن است، ديگري حرف‌هاي خود را مرتب مي‌كند و در اين انديشه است كه چه پاسخي بدهد. ذهن هيچ كدام متوجه فهميدن حرف ديگري نيست؛ بلكه فقط به مات كردن طرف مقابل مي‌انديشد...

]يكي از حاضران:[ ولي ما مجادله احسن هم داريم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه