- اشاره 12
- ندا 13
- اشاره 33
- 3. معجزه جاودان 39
- تمسّک به قرآن 52
- قرآن و اجتماع اسلامی 55
- اشاره 63
- برنامه اخلاقی اسلام 65
- رمضان و ادعیّه 67
- ارشاد و تربیت در رمضان 69
- نقش بهداشتی روزه 71
- اشاره 77
- اشاره 87
- داستان ابی الدّحداح 97
- داستان عمیر بن حمام 98
- بهترین روزها 99
- داستان عوف بن حارث 99
- مسلمانان صدر اسلام و مسلمانان معاصر 101
- اشاره 111
- الف- آیات کریمه 114
- ب- احادیث شریفه 115
- اشاره 126
- برنامه عبادی رمضان 132
- اتّحاد اسلامی 136
- نقش علم در ایمان 150
- اشاره 165
- بهترین دعاها 184
- ماه رمضان بهار دعا است 186
- توبه و استغفار 188
- پس چه باید کرد؟ 190
- داستان بومیان موریس 191
- بهترین روش 193
- ملل دیگر 193
- تعیین شب قدر 207
- حکمت پنهان بودن شب قدر 208
- تجدید عهد با ولی امر علیه السلام 209
- اشاره 224
- نماز و زکات 229
- داستانی از زهد علی علیه السلام 233
حال که نمی تواند مانند انسان های شرافتمند زندگی کند، برای او زندگی چه مفهوم و ارزشی دارد؟
فرض کنیم که به طور موقّت و با سرگرمی هایی، تبهکاری ها را از یاد ببرد، و یا به وسیله موادّ مخدّر از خود بی خود شود؛ امّا خود می فهمد که این یک زندگی سالم نیست؛ بلکه منتهای پستی و سقوط و بیچارگی است.
هرچه گناه عظیم تر باشد، تراکم این افکار و فشار وجدان، بیشتر او را رنج می دهد، و بسیاری از گنهکاران از شدّت این اندیشه ها گرفتار جنون و امراض عصبی می شوند.
پس چه باید کرد؟
امّا واقعاً چه باید کرد و چگونه باید این بیچاره گناهکار و سرافکنده تبهکار را آزاد ساخت؟
شاید بوده و هستند افرادی که عقیده دارند خلاصی از آثار گناه و ننگ و پستی آن ممکن نیست و پلیدی آن از گناهکار جدا نمی شود.
بعضی از ملل هم، راه نجات از این حالت و اعاده شرافت و حیثیت خود را تعذیبات شدید بدنی می دانند و گمان می کنند که اگر عضوی از اعضای بدن را قطع کنند نفس خود را تأدیب، و از هوای نفس انتقام کشیده، و آن را به مجازات رسانده اند. افرادی هم خودکشی کرده، و