- اشاره 1
- معرفت توحید (معرفت فطری خدا) 1
- پیشگفتار 2
- 1- سیر کلی مباحث کتاب 4
- اشاره 4
- مقدمه 4
- 2- فضیلت معرفه الله و آثار آن 5
- اشاره 10
- بخش اول: اثبات آفریدگار و نیاز به معرفت فطری 10
- مرحله اول: اثبات آفریدگار از راه سیر آفاقی 11
- مرحله دوم: اثبات آفریدگار از راه سیر انفسی 15
- بخش دوم: معرفه الله و مراحل آن 19
- اشاره 19
- اشاره 22
- مرحله اول: معرفت فطری (تعریف خدا) 22
- فصل اول: موقف تعریف 24
- فصل دوم: حاصل تعریف (ویژگی های فطرت) 30
- فصل سوم: مکتب «توصیف» و «تعبیر» در اسما و صفات الهی 42
- فصل چهارم: الهیات «اثباتی»، «سلبی» و «فطری» 48
- مرحله دوم: راه های تذکر و یادآوری معرفت فطری 54
- اشاره 54
- فصل اول: انقطاع 56
- فصل دوم: آیات 58
- اشاره 58
- احتجاج در خداشناسی دینی و نقش آیات در آن 61
- فصل سوم: عبادت 72
- مرحله سوم: تسلیم و ایمان در خداشناسی دینی 76
- اشاره 76
- اشاره 80
- فصل اول: موانع و دواعی تسلیم 80
- 1- ارتباط اراده با دواعی و سائقه ها 80
- 2- ارتباط اراده و اخلاق با اعتقاد و عمل 82
- 3- موانع تسلیم در قرآن 83
- فصل دوم: حاصل تسلیم 90
- اشاره 90
- 1- معانی ایمان 91
- 2- ویژگی های روح ایمان 92
- 3- ایمان و قلب 93
- 4- ایمان و عمل 94
- 5- درجات ایمان 95
- روش استفاده از آیات و احادیث در خداشناسی فطری؛ و حقّانیّت فطرت 98
- معرفت عدل (معرفت عدل الهی) 103
- اشاره 103
- مقدمه 104
- فصل اول: مفهوم عدل خدا 108
- فصل دوم: حُسن و قُبح عقلی و ارتباط آن با عدل خدا 117
- فصل سوم: دلیل عدل خدا 124
- فصل چهارم: جبر و اختیار و ارتباط آن با عدل خدا 127
- اشاره 127
- اشاره 128
- 1. نظریه جبر 128
- نظریه جبر و نقد آن 128
- 2. دلایل نظریه جبر و نقد آن 131
- 3. جبر علّی و نقد آن 136
- 1. معانی تفویض 141
- اشاره 141
- فصل پنجم: نظریه ی تفویض و ارتباط آن با عدل خدا 141
- 2. دلایل نظریه ی تفویض و نقد آن 143
- 3. معنای قدریه 147
- فصل ششم: امر بین الأمرین و اثبات آن 150
- فصل هفتم: قضا و قدر و ارتباط آن با عدل خدا 156
- اشاره 156
- 1. ایمان و رضایت به قضا و قدر و آثار آن 157
- 2. نهی از تکلّف در قضا و قدر 161
- 3. مفهوم قضا و قدر 162
- اشاره 163
- 4. اقسام قدر و قضا 163
- 4/1. قدر و قضای تشریعی 164
- 4/2. قدر و قضای تکوینی و ارتباط آن با اختیار انسان 165
- 1. مفهوم بداء 168
- فصل هشتم: بداء 168
- اشاره 168
- 2. دلایل عقلی بداء 173
- 3. بداء و علم ازلی 174
- 4. آثار آموزه ی بداء 175
- اشاره 175
- 4/1. خداشناسی 175
- 4/2. پیامبرشناسی و امام شناسی 176
- 4/3. انسان شناسی 176
- 5. اسباب بداء 177
- فصل نهم: شرور و ارتباط آن با عدل خدا 180
- اشاره 180
- 1. مفهوم شرّ 181
- 2. حکمت شرور 184
- 2/1. شرور کیفری 184
- اشاره 184
- 2/2. شرور غیر کیفری 188
- 2/3. جمع بندی بحث 189
- 3. رویکرد کلام جدید به شرور و نقد آن 192
- فصل دهم: سعادت انسان و ارتباط آن با عدل خدا 194
- اشاره 194
- 1. مفهوم سعادت و شقاوت 195
- 2. ارتباط تقدیر سعادت با عدل خدا 201
- منابع (معرفت توحید) 205
- منابع (معرفت عدل الهی) 208
1- روم (30)/ 30.
2- واژ ه «حنیفاً» در آیه شریفه، از لحاظ ادبی، حال است یا از دین یا از مأمور و مخاطب آیه شریفه. دربار ه معنای لغوی این لفظ باید گفت: ریشه «حنیف» یعنی «حنف» در اصل به معنای میل، تمایل و کج شدن به سویی است. و به کسی که پایش تمایل و کجی دارد و با حالت خاصی راه می رود «أحنَف» گفته می شود. حنیف به معنای راه راست و کسی که به سوی دین مستقیم، میل پیدا کرده یا از دین کجی اعراض نموده، نیز آمده است. به مسلمانان، حنیف گفته می شود زیرا به دین مستقیم متمایل شده است. در این باره مراجعه کنید به: معجم مقاییس اللغه 2/ 110، الصحاح 4/ 1347، المصباح المنیر، ص 154 و اساس البلاغه، ص 97. در روایات، «حنیفیّت» به فطرت و معرفت و اسلام تفسیر شده است. در حدیثی که ذیل آیه فطرت وارد شده، یکی از مصادیق دین، نماز و مصداق حنیف بودن، به چپ و راست توجه نکردن بیان شده است. در روایات دیگر مصداق دین، قبله و مصداق حنیف بودن، اخلاص در عبادت و دوری از شرک معرفی شده است. ر. ک: البرهان 3/ 262.
می فرماید فطرت قابل تغییر و تبدیل نیست و دین قیم و استوار نیز همین دین فطری است.
در روایاتی که در ذیل آیه شریفه «حُنَفآءلِلِه غَیْرَ مُشْرِکینَ بِه»(1) وارد شده، حنیف بودن را به فطرت تفسیر و معنا کرده اند:
عَنْ زُرارَهَ قالَ: سَأَلْتُ أبا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ: «حُنَفاءَ لِلِه غَیْرَ مُشْرِکینَ بِهِ» وَ قُلْتُ: مَا الْحَنِیفِیَّهُ؟ قالَ: هِیَ الْفِطْرَه.(2)
مَالْحَنِیْفِیَّهُ؟ قالَ: هِیَ الْفِطْرَهُ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها. فَطَرَ اللهُ الْخَلْقَ عَلی مَعْرِفَتِه.(3)
در روایت اخیر و برخی روایات دیگر،(4) حنیف بودن به فطرت و فطرت به معرفت خدا تفسیر شده است. احادیث زیادی ذیل آیه فطرت در کتب روایی موجود است. شیخ حر عاملی، مؤلف کتاب «وسائل الشیعه»، در کتاب دیگرش، «اثبات الهداه» بابی را تحت عنوان «إِنَّ المَعْرِفَهَ الْإجْمالِیَّهَ ضَرُوْرِیَّهٌ مَوْهَبِیَّهٌ فِطْرِیَّهٌ لا کَسْبِیَّه» منعقد کرده و 56 حدیث در این باب نقل کرده، و سپس اضافه می کند: به دلیل اینکه این احادیث بیش از حد تواتر است، ما فقط برخی از آن ها را آوردیم.(5)
عَنْ زُرارَهَ قالَ: قُلْتُ لِأَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام): أصْلَحَکَ اللهُ؛ قَوْلُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فِی کِتابِهِ: «فِطْرَهَ اللهِ الَّتی فَطَرَالناسَ عَلَیْها"؟ قالَ: فَطَرَهُمْ عَلَی التَوْحِیْدِ عِنْدَ المیْثاقِ عَلی مَعْرِفَتِهِ أَنَّهُ رَبُّهُمْ. قُلْتُ: وَ خاطَبُوه؟ قالَ: فَطَاْطَأَ رَأْسَهُ ثُمَّ قالَ: لَوْ لا ذلِکَ، لَمْ یَعْلَمُوا مَنْ رَبُّهُمْ وَ لا مَنْ رازِقُهُمْ.(6)
امام باقر (علیه السلام) درباره آیه فطرت فرمود: خدا انسان ها را، هنگام میثاق بر معرفت خویش به اینکه پروردگار انسانهاست، بر توحید مفطور ساخت. راوی از امام (علیه السلام) پرسید: آیا خدا آن ها را مورد خطاب قرار داد؟ امام (علیه السلام) سر مبارک خویش را فرو