- اشاره 1
- صدرایی نامه 1
- نگاهی گذرا به شخصیت و جایگاه تاریخی صدرالمتالهین 2
- آثار و تألیفات 3
- جایگاه تمدن سازی فلسفه ی صدرایی و امکان ادامه ی انقلاب 10
- عمق توهُّم زدگی بشر مدرن و نقش حکمت متعالیه در عبور از این توهّم 12
- حکمت متعالیه و زبان عقلی عرفانی دین 19
- اشاره 58
- تعریف نفس 59
- علم نفس به خود و افعال خود 62
- قوای نباتی 63
- عامل ایجاد نظم و زیبائی در بدن 65
- نکته ای نورانی 66
- مراحل تکمیل نفس 69
- هر بدن برای یک نفس 69
- توجیهی عرفانی در رابطه با قوای انسانی 70
- زمان تعلق نفس به بدن 72
- چگونگی ادراک محسوسات 73
- قوای باطنی 74
- مدرِک حقیقی، نفس است نه قوا 76
- حقیقت نفس 77
- تجرد نفس ناطقه و کیفیت حدوث نفس در بدن 79
- دلایلی نقلی در اثبات تجرد نفس ناطقه 80
- کیفیت تعلق نفس به بدن 84
- توجیه و تفسیر سخن افلاطون 86
- هبوط و صعود نفس در اثولوجیا 88
- اشاره 96
- خصوصیت بدن اخروی 97
- رابطه ی نفس با بدن و موت طبیعی و علت آن 100
- فرق بین مرگ طبیعی و مرگ ناگهانی 102
- توجه به توحید ذات و صفات و افعالِ واجب الوجود از طریق معرفت نفس 103
- کلیه ی قوای موجود در بدن مظاهر نیروهای موجود در نفس اند 104
- خصوصیات نفس انسانی و اخلاق و آداب آن و اختلاف نفوس ناطقه 107
- منازل و درجات انسان برحسب قوای نفسانی 110
- کیفیت ارتقاء صور ادراکی و تفاوت درجات تجرید 111
- علت وحدت قوای نفس در عین تغییر 116
- اشاره 118
- ماهیت سعادت حقیقی 119
- کیفیت حصول سعادت حقیقی و علت محرومیت نفس از آن در این عالم 121
- شقاوتی که در مقابل سعادت حقیقی است 125
- علت خالی ماندن بعضی نفوس از معقولات و محرومیت از سعادت اخروی 128
- چگونگی حصول عقل فعّال در نفس 131
- دلایل وجود عقل فعّال برای نفس انسانی 132
- چگونگی سعادت و شقاوت حسّی اخروی 135
- تفاوت اندیشه ی مردم نسبت به معاد 141
- مقام مردم در فهم معاد 143
- کیفیت صور اخروی 147
- گفتارهایی از حقیقت معاد از زبان نقل 151
- اشاره 153
- اصولی که در اثبات معاد مورد نیاز و مفید خواهد بود 154
- نتیجه ی اصولی که مطرح شد 160
- قبر حقیقی؛ باغی از باغ های بهشت یا حفره ای از حفره های جهنم 163
- امر باقی انسان یا عُجْبُ الذَّنَب 165
- خصوصیت ماده ی آخرت و ماده ی صورت های باقی در آخرت 166
- حقیقت بعث و حشر 167
- حشر 168
- تذکری و توضیحی 170
- نحوه هایی از نفس قبل از حدوث بدن و بعد از باقی ماندن بدن 172
- کثرت بی شمار حشر انسانی 175
- ضرورت وجود مرگ و بعث 177
- نکته ای از نظر حکمت الهی 178
- حشر کلیه ی موجودات حتی جماد و نبات به سوی خداوند 180
- پی آمدی برای تأیید مطلب فوق 187
- معنای «ساعت» 190
- نفخ در صور 192
- وضع اهل بصیرت در این دنیا 198
- صراط 200
- تنویر قرآنی 202
- بصیرتی کشفی 205
- گشوده شدن صحائف و کتب 207
- حقیقت حساب و میزان 213
- تبصره ای میزانی 216
- نکته ای دیگر در مورد میزان اعمال 218
- طوائف مردم در روز قیامت 219
- در احوال عرصه ی آخرت 221
- ماهیت بهشت و دوزخ 234
- مظاهر و مشاهد بهشت و دوزخ 238
- دریچه های بهشت و دوزخ 239
- تبصره و تذکر 242
- مکاشفه ی تنبّهی 244
- محل دردها و عقوبات در آتش 261
- زبانیه و تعداد آن ها 263
- درجات سلوک به سوی خدا و وصول به سوی بهشت حقیقی 265
- کیفیت تجدید احوال و آثار اهل بهشت و دوزخ 273
پرده های جسمانی که در واقع قبر صورت نفسانی است، رهانیده شد، صورت آن به عالم کشف و معرفت و یقین منتقل شده و در آن موطن محشور می شود. همچنان که خداوند می فرماید: «وَ بُرِّزَتِ الْجَحیمُ لِمَنْ یَری»(1) و دوزخ برای هر که ببیند آشکار شود.
بدان که صورت جهنمی به زودی در آخرت بروز می کند، آن صورت به عینه باطن این طبیعت است که بدن ها را آتش می زند و پوست ها را تغییر می دهد و می سوزاند ولیکن از حواس پنهان بوده است و وقتی نفوس از این عالم خارج شد صورت های پنهان را با همه ی بند و زنجیرها و مار و عقرب هایش مشاهده می کند و شهوات و لذات را به صورت آتش هایی که شعله هایش از قلب ها زبانه می کشد و نفوس را عذاب می دهد می بیند و نوشیدنی ها و خوردنی ها به صورت زقّوم و حمیم که گرسنگی زا و عطش سازاند، هویدا می شوند.
نهایت سخن این که موجودات همین که حظّی از وجود را دارا باشند به حسب ذاتشان متوجه غایت و کمالی خواهند بود و به غایتی که او را غایتی نیست روی سپرده اند و این برعکس عدمیات است که معادی ندارند مثل حرکت و زمان - که ذاتشان سَیلان وانقضا و تغییر است - و نیز مثل هیولی که صرف قوه و عدم است و هیچ جنبه ی وجودی ندارد تا معادی داشته باشد.
پی آمدی برای تأیید مطلب فوق
قول خداوند آن است که حضرت حق در ذات خود متوقف نمی شود بلکه دارای فیض دائمی است زیرا او در اوج غیر متناهی بودن واقع است و فوقِ مَا لَا یتَناهی بِمَا لَا یتَنَاهَی است. ابتدا بر عقل افاضه می کند و او را بر «مثال» خود ایجاد می نماید - برای خداوند مِثْلی وجود ندارد زیرا مثل در عرض ممثَّل است و برای خدا معنی ندارد چیزی در عرض او باشد ولی مثال در طول او است و پرتو اوست - در عنایت الهی ممکن نیست پدیده ای ضعیف قبل از وجود اشرف و شدید پدید آید لذا حتماً افاضه ی اشرف قبل از اَخَس بوده و این افاضه ادامه می یابد تا جایی که دیگر پست تر از آن نباشد، مثل هیولی و لذا از حضرت باری، اول وجودِ عقل به طور کامل صادر می شود و
1- - سوره ی نازعات آیه 36.