معرفت نفس و حشر صفحه 95

صفحه 95

انسانی بوده و در آخرت ظهوری بدون کسوت بشری دارد. نفس را همین وجود تعلقی مشترک در همه ی انسان ها مستعد قبول یک سلسله ملکاتی کرده که به تدریج از قوه به فعلیت می رسد و وجود ثانوی پیدا می کند و نفس در این حال موجودی است مشخص که این شخصیت استقلالی در مسیر تکامل برای او حاصل می شود هر چند ظهور این هیئات از ناحیه ی اعمال و افکار و افعالی است که از ناحیه ی وجود تعلقی نفس و جنبه ی انفعالی آن محقق می گردد. چون این هیئت ها در افراد راسخ شد نفس در آن ها از قوه به فعل می رسد و با آن ها متحد می گردد و با این کمالات به وجود دیگری غیر از وجود تعلقی یعنی به وجود استقلالی که نشئه ی ثانوی نفس است، موجود می گردد و ناچار در این حال دارای حقایق و انواع گوناگون خواهد بود و آیاتی در قرآن که مبیّن روح های متفاوت مردم است دلیل این مدعا است. می فرماید: «وَ ما کانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّهً واحِدَهً فَاخْتَلَفُوا»(1) نبودند مردم مگر امت واحدی که بعداً اختلاف کردند، یا می فرماید «تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّی»(2) آن ها را متحد می پنداری ولیکن دلهایشان پراکنده است، پس نفس، هنگامی که در مرتبه ی بالقوه است امکان اکتساب هر درجه، اعم از فضائل و یا رذائل، در وی نهفته است و این استعداد تا زمانی است که در هیچ صفت به فعلیت نرسیده باشد ولی چون در صفاتی راسخ شد دیگر استعداد اصلی زائل گردیده و بازگشت به فطرت اوّلی و انتقال از کمال به نقص برای نفس میسّر نیست و عودت به مرتبه ی خاکی امری محال است.


1- - سوره ی یونس، آیه ی 19.
2- - سوره ی حشر، آیه ی 14.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه