عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتالهین شیرازی و ایمانوئل کانت صفحه 129

صفحه 129

صورت مطلق حکم به تقدم عقل می دهد و می گوید هر گزاره ای که مطابق عقل نبود باید تأویل شود. سؤال ما این است که آیا هرگونه گزاره دینی حتی اگر قطعی هم باشد، باید طبق گزاره عقلی - هر چند که ظنی باشد - تأویل شود و محتوای آن نیز فرقی نمی کند که چه می خواهد باشد؟ از این نظر، دیدگاه وی دچار افراط گرایی شده است. گذشته از این، درباره اینکه استفاده از افکار دیگران ابزار است، چند سؤال به ذهن می آید:

1. آیا ابزار بودن آن همانند چاقو و... است تا به آیین سازنده آن کاری نداشته باشیم؟ به نظر می رسد چنین حکمی ناصواب باشد و فلسفه حتی اگر ابزار باشد از جنس سایر ابزارها نیست.

2. این چگونه ابزاری است که بی دلیل در همه جا خواهان همراهی شرع با خود است. مگر شرع، طریق دیگر وصول به حقایق نزد ایشان نیست؛ چگونه است که در این جا هم تابع فلسفه می شود و با یک چرخش لازم می شود که شریعت در صورت عدم تطابق با فلسفه تأویل گردد؟ آیا لازم نیست در مقدمات آن چه به ظاهر برهان می نماید دقتی مبذول شود؛ شاید در برخی موارد باورهای صاحبان آن، اهل ملت نیستند دخالت کرده باشند و برهان به جای اینکه محصول عقل ناب باشد، ثمره عقل تربیت یافته در اجتماع خاص، با آداب و رسوم ویژه ای باشد؟

آن چه این نحله بیان می کند سرانجام به حاکمیت مطلق فلسفه بر دین ختم می شود و اگر چنین است، پس اصلاً چه نیازی به دین؟ در این صورت چه فرقی می کند که از آغاز همانند زکریای رازی و همه پیروان الاهیات طبیعی، بانگ بی نیازی از دین برداریم یا آن چه را با عقل

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه