عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتالهین شیرازی و ایمانوئل کانت صفحه 236

صفحه 236

است. عقل نیز قوه نفس است و نمی توان آن را با هستی عملی و رفتار یکی دانست و رفتار را عقل عملی نامید؛ جز، این که مراد از عقل، تعقل باشد و در این صورت اطلاق نام عقل بر آن صحیح نخواهد بود.

ثانیاً، هستی های معقولی که به عمل منتهی نمی شوند و برنظری بودن خود باقی می مانند چه هستند؟ اگر از مجردات، اعتبارات محض و موهومات که عاری از حقیقتند، بگذریم، سایر هستی ها را چرا منتهی به عمل ندانسته و آنها را از دسترس آزمایش جدا بپنداریم؟

ثالثاً، چگونه می توان عقل نظری را مانند تصور منهای حکم دانست، با توجه به این که هر نوع تعقل و آگاهی آدمی چه به طور مستقیم و چه به طور غیرمستقیم به گونه ای از عمل منتهی می گردد و یا حداقل این قابلیت را دارد که به عمل منتهی گردد.

بنابراین از مجموع مطالب گذشته می توان یگانگی عقل را نتیجه گرفت. چنان چه می دانیم کانت قضایای عقل نظری را جدلی الطرفین می داند، به این دلیل عقل نظری را تخطئه نموده است. (1) برای روشن تر شدن مسئله، نسبت عقل نظری با عقل عملی را به صورت مختصر از دیدگاه کانت مورد بررسی قرار می دهیم.

نسبت عقل عملی با عقل نظری از دیدگاه کانت

کانت عقل را در حوزه دین نادیده گرفت و با روی گرداندن از عقل


1- (1) . " Reason " در فلسفه کانت؛ عقل بر دو معنای عام و خاص به کار رفته است. عنوان کتاب نقد عقل محض یا سنجش خرد ناب، اشاره به معنای عام عقل، یعنی مطلقِ قوه شناسایی دارد. اما عقل به عنوان یکی از قوای شناخت که در ردیف احساس و فاهمه قرار دارد، به معنای خاص عقل است و همین معناست که موضوع بخش «جدل استعلائی» کتاب کانت است. (به نقل از تقریرات درس فلسفه کانت در دوره کارشناسی ارشد استاد محمود خاتمی).
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه