- فصل : تصور و تصدیق 2
- تعریف معقول و محسوس 2
- فصل : تصور و تصدیق ضروری و نظری 3
- فصل : تصورات 4
- فصل : معرّف و حجّت 4
- فصل : لفظ مفرد و مرکّب 7
- فصل : حقیقت و مجاز 7
- فصل : لفظ مفرد و مشترک 7
- فصل : جزئی و کلّی 9
- فصل : قضایای حملیّه و شرطیّه 14
- فصل : تصدیقات 14
- اشاره 14
- فصل : قضایای ضروریّه و ممکنه 16
- فصل : عکس قضایا 17
- فصل : نقیض قضایا 18
- فصل : قضیّه لزومیّه و اتّفاقیّه 18
- فصل : اقسام حجّت 19
- قیاس اقرانی و استثنائی 20
در ممکنه خاصّه یعنی ثبوت کتابت وسلب کتابت هیچکدام انسان را ضروری نیست ، ویا به سلب ضرورت باشد از یک طرف که آن طرف مخالف حکم است آن را ممکنه عامّه گویند ، چون «کلّ انسان کاتب بالامکان العامّ» یعنی سلب کتابت از انسان ضروری نیست ، ولا شیء من الانسان بکاتب بالامکان العام ، یعنی ثبوت کتابت انسان را ضروری نیست ، وشاید که نسبت محمول به موضوع به دوام باشد یعنی همیشگی ، بی اعتبار ضرورت ، آن را دائمه مطلقه خوانند ، مثل «کلّ فلک متحرّک دائما ولا شیء من الفلک بساکن دائما» وشاید که مشروط بشرط باشد ، مثل «کل کاتب متحرّک الأصابع بالضروره مادام کاتبا» وآن را مشروطه عامّه خوانند ، وشاید که نسبت بالفعل باشد یعنی فی الجمله وآن را مطلقه عامّه خوانند چون «کلّ انسان کاتب بالفعل».
فصل : عکس قضایا
عکس قضیّه حملیه آن باشد که موضوع را محمول سازی ومحمول را موضوع بر وجهی که ایجاب وسلب وصدق وکذب اصلی ، محفوظ باشد ، پس موجبه کلیّه به موجبه جزئیه منعکس می شود ، مثلا هرگاه «کلّ انسان حیوان» صادق باشد «بعض الحیوان انسان» نیز صادق باشد ، وهمچنین موجبه جزئیه به موجبه جزئیه منعکس شود ، مثلا چون «بعض الحیوان انسان» صادق آید «بعض الانسان حیوان» هم صادق آید زیراکه موضوع ومحمول با هم متلاقی شده اند در ذات موضوع ، وشاید که محمول اعمّ باشد پس در قضیّه موجبه ، عکس کلّی صادق نباشد ، وسالبه کلیّه کنفسها منعکس شود چون ضروریّه باشد ، مثلا هرگاه «لا شیء من الانسان بحجر» صادق باشد «لا شیء