مجموعه مقالات معرفت شناسی صفحه 169

صفحه 169

برای فهم این کارکرد به مثالهایی تمسک می کند [و] می گوید: «کار تبر بریدن است؛ پس به تبر مادّه می گوییم و بریدن را صورت آن می دانیم». در جای دیگر می گوید: «با چشم چه می کنیم؟ می بینیم؛ پس چشم، مادّه بینایی و دیدن، صورت آن است».(1)

به نظر می رسد این برداشت از کلام ارسطو درست نیست؛ زیرا:

اوّلاً او کمال را به دو قسم تقسیم می کند: کمال اوّل و کمال دوم. علم را به منزله کمال اوّل و به کار بردن آن را به کمال دوم در نظر می گیرد و نیز قوّه بینایی را نسبت به چشم، کمال اوّل و فعلیت دیدن را کمال دوم می داند و سپس نفس را مانند علم و قوّه بینایی که کمال اوّل است، معرفی می کند، نه به کار بردن علم و فعلیت دیدن. ارسطو در این باره می گوید:

کمال به دو معنا می آید؛ یا مثل علم یا مثل به کار بردن علم...؛ بدین ترتیب پیداست که نفس، کمالی مانند علم است؛ زیرا که خواب نیز مانند بیداری، مستلزم وجود نفس است، منتها بیداری، چیزی مانند به کار بردن علم است و خواب، چیزی مانند داشتن علم، بی آنکه آن را به کار برند.(2)

از این سخن ارسطو، نتیجه می گیریم که نفس، کمال اوّل و به کارگیری آن، کمال ثانی است.(3)

ثانیاً اگر مراد ارسطو از «صورت بدن»، «کارکرد بدن» باشد (مانند بریدن نسبت به تبر یا دیدن نسبت به چشم) نه «فعلیت بدن»، باید «نفس» از نظر وی از مقوله «عَرض» باشد؛ چون کارکرد بدن جزء مقولات عرضی است؛ یعنی از مقوله «فعل» نه از مقوله «جوهر» آن، در حالی که وی در موارد متعدّد تصریح می کند که نفس بالضروره، جوهر است؛(4) بنابراین، باید گفت: مراد از صورت بودن نفس برای بدن، این است که نفس، «فعلیت بدن» است.

بررسی دیدگاه ارسطو درباره رابطه نفس و بدن

در دیدگاه ارسطو درباره رابطه نفس و بدن، نکات تأمّل برانگیزی وجود دارد، در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:


1- . مصطفی ملکیان، تاریخ فلسفه غرب، ج1، ص365.
2- . ارسطو، درباره نفس، ترجمه علیمراد داودی، ص75- 78.
3- . دیوید راس، ارسطو، ترجمه مهدی قوام صفری، ص210.
4- . ر.ک: ارسطو، درباره نفس، ترجمه علیمراد داودی، ص77 و 80 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه