مجموعه مقالات معرفت شناسی صفحه 17

صفحه 17

پس اصول اخلاقی، مثل «حیا» و «عدل»، دارای حقیقت و اَشکال جزئی آن در قالب آداب و رسوم، امور نسبی است.

حاصل گفتار و تفسیر کاپلستون درباره سخن نخست پروتاگوراس این است که پروتاگوراس تنها در حوزه ادراک حسّی به نسبی انگاری قائل است، نه در مطلق معرفت و نه در باب ارزشها؛ زیرا پروتاگوراس، معرفت به اصول اخلاق را ممکن می داند و برای آنها ارزش حقیقی قائل است. در نظر وی، اصول اخلاق مثل «حیا» و «عدل»، به عنوان قانون نانوشته و طبیعی در نهاد انسان دارای حقیقت است، اما انواع خاصّ قانون در جوامع مختلف، نسبی است.

کاپلستون و دیدگاه پروتاگوراس درباره خدایان

سخن دیگر پروتاگوراس، مربوط به خدایان است. او در کتابی به نام درباره خدایان گفته است:

درباره خدایان، من مطمئن نیستم که هستند یا نیستند و یا اینکه در شکل و هیأت، به چه چیز شباهت دارند؛ زیرا خیلی چیزها هستند که مانع معرفت یقینی اند. ابهام موضوع و کوتاهی عمر بشر.(1)

کاپلستون در تفسیر این سخن، به تفصیلی که در سخن قبلی پروتاگوراس وارد بحث شد، وارد نمی شود. به عقیده وی، اگرچه ظاهر این سخن می فهماند که پروتاگوراس، متفکّری شکّاک و مخرّب اعتقادات دینی است، چنین توهّمی با تصویری که افلاطون از پروتاگوراس به دست می دهد، موافقت ندارد و بی تردید، این برداشت شکّاکانه، اشتباه است. کاپلستون در ادامه می گوید:

درست همان طور که از نسبی بودن قانون نامه های مختلف، این نتیجه اخلاقی گرفته می شود که فرد باید خود را تسلیم تعلیم و تربیت سنّتی کند، همین طور هم از عدم یقین ما درباره خدایان و ماهیّت آنها، این نتیجه اخلاقی گرفته می شود که ما باید به دین مدینه وفادار بمانیم. اگر ما نمی توانیم درباره حقیقت مطلق، مطمئن باشیم، چرا دینی را که از پدران خود به ارث برده ایم، دور بیندازیم؟(2)


1- . همان، ص109.
2- . همان.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه