مجموعه مقالات معرفت شناسی صفحه 181

صفحه 181

ادامه می یابد. از آنجا که انعدام ذات واجب متعال محال است، انعدام سلسله طولی عقول نیز ممتنع خواهد بود. حاصل آنکه علّت نفس به بقای علل مجرّده اش همیشه باقی خواهد بود و نفس نیز به تبع آن، از بقا و جاودانگی برخوردار خواهد شد.

نتیجه گیری

نتیجه مباحث یادشده این است که در باب نفس شناسی، ارسطو و ابن سینا در مسائل گوناگون مربوط به آن، اختلاف نظر دارند. چکیده اختلاف مزبور چنین است:

ارسطو نفس را صورت بدن می داند، ولی ابن سینا آن را همانند فصلی می داند که امر مبهمی مثل جنس به وسیله آن محصّل و معیّن می گردد.

ارسطو تعریف نفس را به «کمال اوّل جسم طبیعی آلی»، تعریف ذات و حقیقت نفس می داند و آن را به عنوان جوهر صوری، یعنی صورت نوعی جسم یا بدن معرفی می کند، اما ابن سینا بر این باور است که تعریف یادشده تنها بیانگر جهت تعلّق نفس به بدن است و به هیچ وجه ماهیّت و حقیقت نفس را تبیین نمی کند؛ زیرا نفس در حقیقت، جوهر مفارقی است که تعریف مزبور در آن جای نمی گیرد.

ارسطو رابطه نفس و بدن را رابطه مادّه و صورت و حقیقت آدمی را مرکب از نفس و بدن می داند، اما ابن سینا رابطه آن دو را رابطه تدبیر و تصرّف و حقیقت آدمی را همان نفس او می داند که در اصل هستی، مستقل از بدن می باشد.

ارسطو حالت نفسانی از قبیل غم، شادی و... را نتیجه تعامل نفس و بدن و ترکیب آن دو می پندارد و حسّ ششمی به نام «حسّ مشترک» را به شدّت انکار می کند، اما ابن سینا برخی از حالات یادشده را مربوط به نفس و برخی دیگر را مختص به بدن و برخی دیگر را مشترک می داند و با ادلّه گوناگون، «حسّ مشترک» را اثبات می کند.

ارسطو به اتّحاد عاقل و معقول معتقد است، ولی کلام وی درباره خلود و جاودانگی نفس مبهم است، اما ابن سینا اتّحاد عاقل و معقول را مردود می داند و صراحتاً جاودانگی نفس را اعلام می دارد و با براهین مختلف آن را به اثبات می رساند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه