مجموعه مقالات معرفت شناسی صفحه 216

صفحه 216

می شود.(1) آنچه ابن سینا از آن به صنع و ابداع تعبیر کرده، در نظریه افلاطون نیز مصداق دارد. موجودات مادّی و زمانی مصنوع اند و دمیورگ استاد صنعتگر است؛(2) در حالی که مُثُل و شاید خود دمیورگ جزء مبدَعات مبدأ اعلی باشند.

نفس

از سخنان افلاطون چنین برمی آید که وی به دو نوع نفس قائل بوده است؛ یکی نفس کلّی عالم که مافوق جسم بوده و ازطرف صانع برای تدبیر حرکات جهان آفریده شده است(3) و درباره آن گفته است: «کلّ روح [روح کلّی] به کلّ کیهان بی روح فرمان می راند».(4) از آنجا که افلاطون در جای دیگر تدبیر جهان را به زئوس، خدای آسمان، نسبت می دهد،(5) بعید نیست که نفس کلّی در نظر وی، همان زئوس باشد. نوع دیگر نفس، نفوس جزئی اند که مدبّر بدن اند(6) و نوعی ضعیف تر از نفس نیز در حیوان و نبات وجود دارد.(7)

به عبارت دیگر، می توان گفت، نفس از نظر افلاطون به دو قسم کلّی تقسیم می شود؛ نفوس خدایی و فناناپذیر و نفوس فانی. نفس انسان در نظر وی، متشکل از سه بخش است؛ جزئی از آن که مدبّر بدن و فناناپذیر می باشد و دو جزء دیگر، فناپذیر است.(8)

خصوصیات نفس از نظر افلاطون را می توان این گونه نام برد: مدبّر بدن، تجرّد و روحانی بودن، جوهر مستقل بودن، جاودان و ازلی بودن. همه این خصوصیات حتی ازلی


1- . قبلاً سخنی از افلاطون نقل شد که در آن، فاعل و علّت اصلی همه چیزهای موجود در جهان «ایده ایده ها» و «مثال خیر» است (ر.ک: دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی، ص1841)، ابن سینا نیز در این باره می گوید: «همه موجودات از او وجود گرفته اند» ( الالهیات من کتاب الشفاء، تحقیق حسن حسن زاده آملی، ص275) و او فاعل همه است؛ یعنی موجودی است که هر وجودی فائض از اوست» (همان، ص380).
2- . این موجود در ترجمه انگلیسی، «Creater» نامیده شده است. افلاطون در قوانین از آن به «good–maker» تعبیر می کند. آقای لطفی در دوره آثار افلاطون آن را به «استاد سازنده» ترجمه کرده است.
3- . افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی، ج3، ص1843.
4- . همان، ص1314.
5- . همان، ص1315.
6- . همان، ص1917.
7- . همان، ص1893 و 1951 به بعد.
8- . ر.ک: همان، ج2، ص1015 به بعد.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه