مجموعه مقالات معرفت شناسی صفحه 49

صفحه 49

با گامهای بلند در راه دانش پیش می روند، در حالی که کوچک ترین نکته ای از من نمی آموزند، بلکه همه دانشهای زیبا را در «درون» خود می یابند و آنگاه خدا و من به ایشان یاری می کنیم که آنچه یافته اند، بزایند.(1)

از آنچه گذشت، روشن می شود که «معرفت» نه از راه یادگیری و آموختن به دست می آید و نه از راه تجربه حسّی و معمولی؛ چون تجربه حسّی به محسوسات مربوط است و صلاحیت متعلّق معرفت را ندارد، بلکه معرفت از ابتدا با آدمی خلق شده و جزء طبیعت او گردیده است و تنها از راه «یادآوری» به دست می آید.

حال، ممکن است این پرسش مطرح شود که اگر معرفت جزء طبیعت انسان است، چرا همه انسانها از معرفت برخوردار نیستند؟

افلاطون در پاسخ این پرسش، همان گونه که پیش از این نیز اشاره شد، بر این باور است که ما همه چیز را از پیش می دانستیم، ولی همه این شناختها هنگام تولد فراموش شده است که در اثر به کار انداختن حواس یا تفکّر یا پرسش و انتقاد، دوباره آنها را یادآور می شویم؛ بنابراین، آموختن و امثال آن، جز به یادآوردن، چیز دیگری نیست.(2)

نظام هستی و معرفت

پس از بررسی جنبه ثبوتی و سلبی معرفت و اثبات اینکه متعلّق معرفت باید امر ثابت باشد، به مسائل زیر می پردازیم:

1. وعاء موجودات ثابت کجاست؟ آیا جایگاه آنها ذهن است، یا خارج، یا هر دو؟

2. آیا موجودات مزبور دارای درجات و مراتب اند یا از مرتبه واحد برخوردارند؟

3. آیا معرفت به تعدّد یا وحدت مراتب موجودات ثابت، واحد یا متعدّد می شود یا نه؟

برای بررسی این مسائل، باید نظام هستی و معرفت از دیدگاه افلاطون را بررسی کرد. او هر یک از این دو را با یکدیگر متناظر دانسته، برای هر کدام، درجات متعدّد قائل است. وی در رساله جمهوری، کتاب ششم، نخست قلمرو هستی را به دو عالم معقول و محسوس تقسیم کرده است و سپس عالم معقول را به «مثل» و «ریاضیات» و عالم محسوس را به


1- . ر.ک: همان.
2- . ر.ک: همان، ص507 - 508.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه