مجموعه مقالات معرفت شناسی صفحه 98

صفحه 98

انتقادهای شکّاکان، به ویژه آرکسیلائوس، راجع به مرحله دوم شناسایی (یعنی مسئله قبول تصوّر) سبب شد تا رواقیان سده میانه، در مسئله ملاک حقیقت تجدید نظر کنند و صرف تصوّر مفهوم را برای ملاک یقین، کافی ندانند، بلکه آن را مشروط به این سازند که قبول و تصدیق آن با هیچ مانع و معارضی مواجه نشود.

تعالیم رواقی در دوره استادانی که در طی قرن دوم قبل از میلاد، از سال 204 تا 129 ق.م.، پیاپی جانشین خروسیپوس در این حوزه شدند، تغییر پذیرفت و بدان جانب روی آورد که از شدّت جزم و یقینِ اصحابِ آن تعالیم کاسته شد. مکستس بی آنکه تصریح بیشتر کند، گفته است که رواقیان جدید، تنها تصوّر مفهومی را ملاک معرفت نمی شمردند و با مثالهایی نشان می دادند که چه بسا تصوّر مفهومی حاصل می آید، بی آنکه اعتقادی را ایجاب کند.(1)

نظریه رواقیان در باب کلّی

مسئله کلیّات و چگونگی وجود کلّی در خارج، از مباحث مورد توجّه بوده و دیدگاههای مختلفی درباره آن عرضه شده است.

آیا کلّی در خارج وجود حقیقی دارد و در صورت وجود خارجی آن، چگونه متصوّر است؟ رابطه کلّی و افرادش چگونه است؟ این پرسشها از مسائل مهم فلسفه است که عنایت خاصّی به آنها، به ویژه در قرون وسطی، شده است.

نظریه پردازانی که در این باب سخن رانده اند، سه دسته اند:

1. واقع گرایان: این دسته، به وجود عینی کلیّات در خارج معتقدند.

2. معناگرایان: این گروه، باور دارند که کلیّات صرفاً به منزله مفاهیم در ذهن وجود دارد.

3. نام گرایان (نومینالیستها): هرگونه وجود کلیّات را انکار می کنند و آنها را فقط الفاظ می دانند.

رواقیان بر مبنای مذهب مادّی خویش -که براساس آن تنها هر آنچه محسوس باشد، وجود دارد- معتقد بودند تنها فرد وجود دارد و معرفت ما، صرفاً شناسایی اشیای جزئی است. اینان، نه تنها نظریه افلاطونی کلّی متعالی، بلکه نظریه ارسطو درباره کلّی انضمامی را


1- . امیل بریه، تاریخ فلسفه، ترجمه علیمراد داودی، ج2، ص167.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه