- مقدمه 1
- کتاب و نویسندۀ آن 6
- مختصری از شرح حال مؤلف 14
- شهدا و مقیاس کلی در شخصیت رجال 40
- افلاطون و انتخاب جوانان 57
- تطبیق و شخصیت شهدا 77
- طبقه نخستین شهدا 85
- رجال طبقۀ اول که به مکه آمدند 88
- یزید بن ثبیط عبقسی (مخفف عبد قیسی) 89
- الف - ابن ثبیط 89
- اشاره 89
- امیر بصراوی از بیراهه ها به مکه می آید 91
- پیام من به تو 94
- ج - عبیدالله بصراوی 97
- ب - عبدالله بصراوی 97
- د - ادهم ابن امیه عبدی بصراوی 98
- به مکه آمد 98
- ه -- عامر عبدی بصراوی 99
- و - سالم غلام عامر 100
- ز - سیف بن مالک عبدی بصراوی 100
- ح - حجاج بن مسروق جعفی 101
- جعفیها، حجاج جعفی 101
- اشاره 101
- 2 - به اذانش امام نماز می خواند 102
- 3 - به سفارت از امام به قصر می رود 103
- امام خودش قدم زنان به قصر می رود 107
- شمایل و لباس امام علیه السلام در قصر 108
- امام علیه السلام برای مذاکرات روبرو در قصر 109
- روایت دیگر در این گفتگو یا دنبالۀ سخن 111
- حماسۀ عجیب از امام 112
- خاتمه حجاج و روسفیدیش 116
- پیام من به تو 117
- ط - یزید بن مغفل بن سعد العشیره جعفی مذحجی 119
- پیام من به تو 121
- سعید به نمایندگی مردم کوفه به مکه می رود. 123
- حنفی ها 123
- ی - سعید بن عبدالله حنفی 123
- نظر آخر به حسین کرد 132
- نفرین به دشمن و نظری هم به دوست 132
- پیام من به تو 134
- عبدالرحمن خزرجی 136
- یا - عبدالرحمن بن عبد رب انصاری خزرجی 136
- پیام من به تو 139
- یب - شوذب بن عبدالله همدانی شاکری مولی آل شاکر 141
- شاکری ها 141
- شوذب بنده و غلام نیست 142
- از مکه تا کربلا آمد و شهید شد 142
- شوذب و مکه 142
- پیام من به تو 143
- مفاوضات عجیب 143
- اشاره 145
- موقعیت این نطق و این ناطق 146
- نطق عابس در مجمع شیعه در کوفه برابر مسلم 146
- عابس و مکه 148
- عابس در کربلا 148
- داد الا رجل؟ الا رجل؟ 151
- مبارزه و ابراز وجود 151
- با سرش چه کردند؟ 154
- عرصه سنگباران بود اینکه سرباران شد 155
- پیام من به تو 156
- ید - عمار بن حسان طائی 158
- پیام من به تو 159
- عمار و مکه 159
- یه - زاهر بن عمرو کندی 160
- پیام من به تو 163
- یو - بریر بن خضیر همدانی 164
- بریر سیصد فرسخ به مکه آمده 165
- بریر بین راه 166
- نص سخنانش 167
- بریر در آستانه مرگ، حسن عقیده و لبخند به روی مرگ 168
- بریر و شب عاشورا و دعوت از بیگانگان 170
- بریر و ملاقات با ابن سعد 172
- بریر و خطابه برای دفاع 177
- نصّ خطابه 178
- جبهۀ جنگ محراب بریر است 179
- پیام من به تو 185
- یز - قیس بن مسهر صیداوی 187
- قیس به کوفه برمی گردد 188
- قیس از کوفه به مکه می آمد 188
- هشتاد فرسخ بین مکه و مدینه یا بیشتر باز برمی گردد 189
- قیس باز به مکه می رود کارش رفت و آمد است 190
- قیس پیشرو امام است برای کوفه 190
- قیس بر فراز منبر 194
- قیس از فراز منبر به فراز قصر 194
- سخنان امام علیه السلام دربارۀ قیس 197
- دو چشم امام پر اشک شد 197
- پیام من به تو 198
- یح - عبدالرحمن ارحبی 201
- سابقه اش 202
- از مکه باز به کوفه 300 فرسخ 202
- عبدالرحمن و هفتصد فرخ از کوفه به مکه و از مکه به کوفه 202
- پیام من به تو 203
- یط - جناده بن حرث انصاری خزرجی 204
- ک - عمر بن جناده 205
- کشته شد ولی 205
- در آن بیابان هولناک سرباران شد 206
- پیام من به تو 207
- اشاره 209
- طبقۀ دومین 210
- کاروان مکه 214
- چرا در آن روز پرجنجال کوچ کرد؟ 215
- در آسمان چه خبر است ؟ 218
- در زمین چه خبر است ؟ 220
- ندای وجدان 222
- صدای فریاد خواهی از کوفه 224
- جدش صلی الله علیه و آله نوید می دهد 224
- سالار فداکاران در سخنرانی 226
- نص سخنان امام علیه السلام 229
- صورت نامه 233
- آنان که خود را از عقب رسانیده اند 245
- کا - عون زادۀ زینب علیها السلام 246
- کب - محمد پسر عبدالله جعفر 253
- کج - مجمع بن زیاد بن عمرو جهنی 259
- کد - عباد بن مهاجر بن ابی مهاجر جهنی 260
- که - عقبه بن صلت جهنی 261
- دو تن سردار 265
- نخستین نطق زهیر در ذی حُسم 272
- زهیر رأی می دهد به جنگ با حرّ. 279
- زهیر و حبیب عصر نهم برابر لشکر به نطقشان، دشمن را از شورش و ستیزه باز می دارند 280
- زهیر در انجمن درخشنده شب عاشورا 283
- زهیر و خطابۀ دفاعیه در آن هنگامۀ پرهیاهو 289
- نص خطابه 292
- زهیر در جبهۀ جنگ یا مجلس سخنرانی 294
- مداخلۀ اراذل و اوباش 296
- زهیر به فریاد امام علیه السلام رسید و سنگر خود را خالی نمود 298
- به پشتیبانی حرّ می جنگد 299
- پیامی از کوی سالاری 301
- پیامی به نیکنامی 308
- سلمان هم بین راه به امام علیه السلام پیوست 308
- استقبال کنندگانی که از کوفه پیاپی به کاروان امام علیه السلام می رسند 310
- ابوشعثاء در نکوهش بد کنش 311
- یزید بن زیاد بن مهاصر ابوشعثاء کندی بهدلی 311
- شیوۀ کارزار 314
- پیامی از این کوی 316
- کط - (2) حباب بن عامر بن کعب بن تیم الله بن ثعلبه تیمی 318
- پیامم 318
- ل - (4) نافع بن هلال جملی 323
- سرداری که مرگ به همراهی او بر امام علیه السلام گوارا است 324
- شیوۀ کارزار 331
- باز شیوۀ کارزار 332
- نافع با دست شکسته اما به سرخ روئی با دشمن روبرو می شود 333
- پیامی از کوی نیکنامی 334
- لا - (5) ابوثمامه صائدی 340
- ابوثمامه و غمخواری و کشمکش 342
- اظهار احساسات و شیوۀ کارزار 345
- امام علیه السلام به حمایت اینان با حرّ در کشمکش است 354
- شیوۀ کارزار 355
- له (4) عائذ بن مجمع عائذی 360
- لز (6) واضح ترک، مولی حرث مذحجی سلمانی 362
- لح (7) طرماح بن عدی - دلیل راه 363
- پایان کار او 366
- وداع طرماح 366
- آخرین سخن امام علیه السلام 366
- لط - (1) مسلم ابن کثیر اعرج ازدی از دشنوه کوفی 368
- م - (2) رافع ابن عبدالله، مولی مسلم ازدی 369
- پیامی سراسر حکمت و نیکنامی 369
- تعدیل عشائر و قبائل 372
- «اقتباس از کتاب تاریخ کوفه براقی» 372
- حدود کوفه 372
- تجدید عرافۀ (شناسایی مردم) 373
- حمراء در کوفه 374
- اسب های یدکی و فوق العاده 375
- مجله «الاعتدال» گوید 377
- علی علیه السلام طرز را تغییر داد 380
- جبانه ها 383
- اقطاع - یاطیول 384
- صحاری 384
- یعقوبی و گفتار او 386
- ساختمان کوفه 389
- قصر سعد 394
- حوزه کوفه و سرحدات جنگی آن 396
- تمرکز در کوفه به انتخاب سلمان و حذیفه 397
- عمار و کوفه 398
- گزارش سلمان و حذیفه 399
- عرافه و حریق 400
- کوفه مرکز پخش قوی است 401
- نصرانی در کوفه 402
- علی علیه السلام و دادرسی 404
- موقعیت جغرافیایی و محصول 404
- حالت اقتصادی و اثر مال در کوفه 407
- کناسۀ کوفه 409
- کوفه در تاریخ 411
- منازل بین کوفه تا مکه و بصره و دمشق 415
- کوفه تحت السلاح است 418
- مدارک ما و مصادر نخستین 418
- فرماندهی ابن سعد و امیر لشکری او 434
گرفت و مؤسسه زد و خورد اقتصادی شد، این مؤسسه در اثنای فتن، دور بزرگی را گذرانیده، محور امور شده، امور را به بازی گرفت. موقع این «دار» قریب به شارع یهود بین جسر در شرقی کوفه و بین محلی که به یونس نبی معروف است واقع بوده، و مقام یونس نبی امروز در قصبه کوفه معروف است. در وسط عماراتی از شمال غربی جامع بر لب نهر است و بنابراین موقع دارالرزق - یا - مدینه الرزق در محل بازاری است که معروف است به بازار «آل شمسه» یا قریب به آن است.
بازار کوفه سابقاً جزو توابع قصر اماره منتظم می بود و موقع آن در شرق مسجد جامع و به پهلوی آن بود تا دار ولید بن عقبه از سمتی و تا حد مساکن ثقیف و اشجع از سمتی دیگر بود - و موقع کنون آن مابین شرقی مسجد جامع تا حدود نزدیک مسجد سهیل «سهله» است؛ زیرا این اسواق به کناسه اتصال داشته و کناسه چنانکه خواهیم شناخت، در این مکان بوده، این اسواق به حصیر پوشیده بوده و در روزگار خالد بن عبدالله قسری، بُن آن با سنگ بسته شد در این اسواق «محکمه قضا» بود و محتسب در آن می نشست، در این اسواق صیارفه و تجار عمده می نشستند و دکانهای عبید و محل گروگان حیوانات کارگر که در کناسه گردآوری می شد نیز در آنجا بود.
صرافی در کوفه عمده و سود بخش بود. از این راه استفاده می شد؛ زیرا که به حکومت ها و احداث نوباوه با داد و ستدهای سودبخش مایه می داد. تجار سلف و صرافها از این رهگذر با این کارشان نواحی بلد را مالک می شدند. از این رهگذر صیرافی «ابن مقرن» در سال (145 ه -) برای منصور متعهد شد که با آسایش و اطمینان به کوفه هجرت کند.