- مقدمه 1
- اشاره 3
- اصل اول: هر موجود ممکنی، عددی (= قابل پذیرش کمی و زیادی) است. 5
- اصل دوم: هر موجود عددی ای متجزّی است. 7
- اصل سوم: نامتناهی، محال و موهوم است. 11
- اصل پنجم: زمان و مکان، متجزّی و حادث حقیقی می باشد. 29
- اصل هفتم: موجود مقداری، خالق نتواند بود. 31
- اصل هشتم: ممکن (= مقداری)، مجرد از زمان نیست. 33
- اصل نهم: ذات خداوند متعال هرگز شناخته نمی شود 33
- اصل دهم: تقابل وجود خالق و خلق، تقابل "متجزی" و "غیر متجزی" است. 40
- اصل یازدهم: آنچه بر خلق (موجود دارای مقدار و اجزا) روا باشد، ویژه خود آن هاست. 41
- اشاره 51
- آیا خداوند همانند خلق است؟! 58
- تباین، ملاک خالقیت 60
- فلسفه و عرفان جدایی و تباین خالق و خلق را انکار می کند 68
- اشاره 81
- وحدت عددی، وحدت حقیقی، وحدت موهوم 81
- وحدت عددی، وحدت حقیقی، وحدت موهوم 82
- وحدت موهوم 84
- فلسفه و عرفان خداوند را نامتناهی و عین وجود اشیا می پندارد 94
- فعل بی نهایت؟! 105
- اوهام پیرامون معنای وحدت خداوند 112
- نقد برهان فلسفی اثبات واجب الوجود 133
- اشاره 140
- ادعای اهل فلسفه در مورد معرفت کنه ذات خداوند 142
- معرفه الله بالله (شناخت خداوند به خودش) یعنی چه؟ 154
- تفکّر در ذات خداوند گمراهی است 173
- فراترین درجه معرفت خداوند 178
- فلسفه و عرفان خداوند را شبیه خلق، بلکه عین وجود آن می داند 180
- اشاره 187
- انحصار موجود، به ذات متجزی و ذات متعالی از اجزاء 193
- جز خداوند متعال همه چیز جسم است و جسمانی 196
- انگیزه اهل فلسفه در اعتقاد به وجود عالم مجردات 201
- کلمات اهل فلسفه پیرامون عالم مجردات 205
- نادرستی اعتقاد به تولّد عقول مجرده از ذات متعالی خداوند 212
- آیا ملائکه همان موجودات مجردند؟! 227
- اشاره 231
- خدای فلسفه و عرفان در گستره زمان و مکان 235
- اشاره 244
- دیدن خداوند در پندار فیلسوفان و عارفان 247
- معنای حقیقی اصالت وجود(1) 260
- معنای حقیقی اصالت وجود (2) 263
- نمونه ای از مبانی و عبارات فلاسفه و عرفا 267
- معنای حقیقی اصالت وجود (3) 276
- اصالت وجود (4) 286
- نگاهی به ادله اصالت وجود 288
- نگاهی به ادله اصالت وجود 315
- مبنای بحث اصالت یا اعتباریت وجود و ماهیت 317
- توضیح نظریه اصالت وجود صدرایی 321
- ملاصدرا و اصالت وجود 321
- نقد اساس نظریه اصالت وجود صدرایی 322
- اشاره 340
- فلسفه و قدم عالم 353
- اشاره 373
- اشاره 421
- تاملی بر مبانی عدل الهی 423
- عرفان و جبر 433
- چرا جبر؟! 436
- معنای جبر چیست؟ 448
- جبر و اختیار از نگاه وحی 451
- اشاره 467
- اندیشه بشری و انکار بدا 470
- اشاره 477
- وحدت و عینیت وجود خالق و مخلوق؛ و داخل دانستن وجود همه اشیاء در ذات خدا، و انکار خلقت و آفرینش الهی در دو کتاب مورد اشاره: 487
- نمونه هایی از نصوص و مبانی کتاب "بدایه الحکمه" و "نهایه الحکمه" در مقایسه با مبانی عقل و برهان و قرآن 487
- وحدت و عینیت وجود خالق و مخلوق؛ و داخل دانستن وجود همه اشیاء در ذات خدا، و انکار خلقت و آفرینش الهی در دو کتاب مورد اشاره: 488
- نمونههایی از نصوص و مبانی کتاب "بدایه الحکمه" و "نهایه الحکمه" در مقایسه با مبانی عقل و برهان و قرآن 488
- خداوند مجموعه تمامی اشیاء است یا خالق فراتر از آنها؟! 491
- اعتقاد به شریک باری تعالی در دو کتاب مورد اشاره: 492
- نفی وجود خالق متعال در دو کتاب مورد اشاره: 494
- تحریف معنای حقیقی علت و معلول و خالق و مخلوق 495
- آیا خدا یعنی همه موجودات، و کلّ عالم هستی؟! 496
- آیا همه ممکنات، واجب الوجود و قدیم و مراتب و اجزای ذات خدایند؟! 497
- نفی حدوث حقیقی و مخلوقیت و ابتدا داشتن عالم در دو کتاب مورد اشاره: 499
- آیا ذات خدای تعالی شبیه یا هم سنخ خلق است؟! 501
- اعتقاد به آلهه و خدایان متعدد و ارباب انواع، و نسبت دادن خلقت و ربوبیت به غیر خدا 502
- تغیر و تطور ذات خداوند به اطوار و صورتهای مختلف: 503
- عجز و ناتوانی باری تعالی از خلق و آفرینش بیش از یک چیز: 504
- آیا اراده الهی صفت ذات خداوند و به معنای علم اوست یا صفت فعل او؟! 505
- آیا قدرت خدای تعالی به معنای مبدء بودن ذات او برای صدور اشیاء است؟! 507
- آیا ذات و علم خداوند تعالی دارای اجمال و تفصیل و حدوث است؟! 508
- آیا علم خداوند حصولی است؟! 509
- آیا ما مجبوریم یا مختار؟ و آیا هر فعلی فعل خداست؟ و آیا اعتقاد به اختیار عقیده شیعه 510
- آیا عقیده به قضا و قدر الهی ملازم با نفی اختیار، و اسناد افعال خلق به خداست؟! 515
- اشاره 517
- فصل اول: وحدت وجود و انکار معنای حقیقی خلقت 518
- فصل سوم: نصوص ایشان در ادّعای معرفت ذات خداوند تعالی! 523
- سند مکتب میرزای مهدی اصفهانی و سایر وحدت وجودیان معاصر 529
- میرزای اصفهانی و داستان غیر واقعی دیدار امام زمان علیه السلام 532
- اشاره 534
- امام علیه السلام امام است، نه فیلسوف 541
وجود او ایمان کامل است.
فلسفه و عرفان خداوند را شبیه خلق، بلکه عین وجود آن می داند
در مکتب برهان و دین، مذهب اهل تعطیل در مورد معرفت خداوند باطل است. و معنای تعطیل این است که بشر حتّی از بحث درباره وجود خداوند طفره رفته و یا اینکه وجود او را انکار کند، اما پس از اقرار به وجود خداوند هر گونه تعمق و تحقیق و جستجو درباره معرفت کنه ذات او داخل در مسأله تشبیه است.
فلسفه و عرفان به این مسأله مهم توجه نداشته، پس از بحث اثبات وجود خداوند، در مورد شناخت حقیقت ذات او بحث می کند، و در نهایت کنه وجود او را عین وجود و هستی مطلق و بی منتها می داند که به صورت اشیای گوناگون ظهور کرده است. این عقیده مستلزم تشبیه ذات خداوند به ممکنات از حیث ذات و سنخ وجود(1) می باشد، بلکه موجب انکار وجود خالق متعال و
1- . گاهی وحدت وجودیان می گویند: ما با کسانی که قائل به اتّحاد و حلول ذات خداوند در مخلوقات می باشند، و نیز با کسانی که خدا و خلق را شبیه هم می دانند تفاوت داریم، زیرا اعتقاد به حلول و اتّحاد و شباهت خالق و خلق تنها در صورتی ممکن است که ما دو موجود قبول داشته باشیم. در حالی که ما یک موجود بیشتر قبول نداریم!! با توجه به آنچه بیان داشتیم روشن است که: این سخن ایشان نه تنها گویای اعتقاد آنان به شباهت ذات خداوند با سنخ وجود خلقی _ چه موجود باشد و چه موجود نباشد _ است، بلکه مساوی با انکار وجود خداوند می باشد. و گویا وحدت وجودیان این عقیده را از اعتقاد به حلول و اتّحاد بهتر و معقول تر پنداشته اند که به این صراحت از آن گریخته، و به این پناه آورده اند!! در مناظره رسول خدا؟ص؟ با بت پرستان آمده است: فقال رسول اللّه؟ص؟: أخطأتم الطریق وضللتم، أمّا أنتم... فقد وصفتم ربّکم بصفه المخلوقات، أو یحلّ ربّکم فی شیء حتّی یحیط به ذاک الشیء، فأیّ فرق بینه إذا وبین سائر ما یحلّ فیه من لونه وطعمه ورائحته ولینه وخشونته وثقله وخفته، ولم صار هذا المحلول فیه محدثاً قدیماً دون أن یکون ذلک محدثاًوهذا قدیماً؟ وکیف یحتاج إلی المحالّ من لم یزل قبل المحالّ وهو کان لم یزل، وإذا وصفتموه بصفه المحدثات فی الحلول فقد لزمکم أن تصفوه بالزوال، وما وصفتموه بالزوال والحدوث فصفوه بالفناء، لأنّ ذلک أجمع من صفات الحالّ والمحلول فیه، وجمیع ذلک متغیّر الذات، فإن کان لم یتغیّر ذات الباری تعالی بحلوله فی شیء جاز أن لا یتغیّر بأن یتحرّک ویسکن ویسودّ ویبیضّ ویحمرّ ویصفرّ وتحلّه الصفات التی تتعاقب علی الموصوف بها حتّی یکون فیه جمیع صفات المحدثین ویکون محدثاً، تعالی اللّه عن ذلک علوّاً کبیراً. ثم قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: فإذا بطل ما ظننتموه من أن اللّه یحلّ فی شیء فقد فسد ما بنیتم علیه قولکم. قال: فسکت القوم وقالوا: سننظر فی أمورنا. (احتجاج، 1 / 22).