- بخش اول: شناخت بهترین 1
- مقدمه 1
- اشاره 1
- معنای کمال، و شناخت برترین لذت و سرور 2
- تجلی اوج هدایت در رساترین کلام 4
- چرا اراده و اختیار؟! 6
- چرا عبادت و بندگی؟! 10
- چرا عبادت و بندگی؟! 11
- دنیا برتر است یا بهشت؟ 15
- چرا رنج و بلا و گرفتاری؟! 28
- بخش دوم: پاسخ گوی مهربان 31
- اشاره 31
- نگرانی و تشویش چرا؟! 38
- اشاره 47
- بخش سوم: کدام مهربان تر است و حکیم تر؟ 47
- عافیت بخواه نه بلا 57
- تو همانی که می خواهم! 59
- این گونه حل می شود 60
- راه را گم نکنیم 65
- بندگی شیاطین و انجام امور شگفت 66
- وقتی امام معصوم را کنار می زنند 70
- اشاره 73
- بخش چهارم: چرا همه را یکسان نیافریدند 73
- لطف است نه عدل 74
- روز قیامت معلوم خواهد شد 77
- عمل ناقص و ثواب کامل 80
- 1 . با اینکه معلوم بود چه خواهم کرد چرا مرا آفریدند؟ 85
- اشاره 85
- 4 . چرا مرا لعنت کرده، از بهشت راندند؟ 88
- 3 . چرا مرا به سجود بر آدم امر کردند؟ 88
- 5 . چرا مرا به بهشت راه دادند؟! 90
- 6 . چرا مرا بر فرزندان آدم مسلط کردند؟! 91
- 7 . چرا وقتی که مهلت خواستم مهلتم دادند؟! 92
- بخش ششم: آخرت نه دنیا 94
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
خداوند هیچ حکمی بر مؤمن جاری نمی فرماید که به آن راضی باشد مگر اینکه خیر او را در همان قرار می دهد.(1)
... از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا مؤمن به جذام و برص و امثال آن گرفتار می شود؟ فرمودند: آیا بلا جز بر مؤمن نوشته شده است؟!(2)
نیز امام صادق علیه السلام درباره پاداش تحمل فقر دنیوی می فرمایند:
همانا خداوند متعال روز قیامت به فقرای مؤمنین مانند عذرخواهان روی می نماید و به ایشان می فرماید: به عزت و جلالم سوگند! من برای خوار کردن شما در دنیا فقیرتان نکردم و شما خواهید دید که امروز با شما چه می کنم. هر کس در دنیا به شما احسانی کرده است دست او را بگیرید و به بهشت ببرید. پس مردی از بین آن ها گوید: خدایا، ثروتمندان خودنمایی ها کردند، ازدواج ها کردند، بر سفره ها نشستند و بر مرکب های زیبا سوار شدند. اینک به من هم مانند آن چه به آن ها دادی عنایت کن. پس خداوند تبارک و تعالی می فرماید: برای تو و آنان که چون تواند هفتاد برابر آن چه به همه اهل دنیا از آغاز تا پایان آن داده ام ارزانی باد.(3)
و می فرمایند:
بنده دوست دار خدا، خداوند را در مورد خواسته های خود می خواند پس خداوند به فرشته ای که مأمور آن است می فرماید: حاجت بنده مرا بدهید ولی عجله نکنید همانا من دوست دارم که ندا و صدای او را بشنوم. و بنده دشمن خدا خداوند را در مورد خواسته های خود می خواند پس به فرشته ای که مأمور آن است گفته می شود: حاجت این بنده را بدهید و عجله کنید همانا من کراهت دارم از اینکه صدای این بنده را بشنوم. سپس فرمودند: این جاست که مردم می گویند: "خداوند حاجت این شخص را داد و حاجت آن شخص را نداد". و این نیست مگر به خاطر کرامت و بزرگواری این شخص نزد خدا و پستی آن شخص نزد خداوند!(4)
1- . ما قضی اللّه لمؤمن قضاء فرضی به إلا جعل اللّه له الخیره فی ما یقضی. (التمحیص، 59؛ بحارالانوار، 68 / 152).
2- . ... سألت الصادق علیه السلام : أیبتلی المؤمن بالجذام والبرص واشباه هذا. قال: وهل کتب البلاء إلا علی المؤمن. (بحارالانوار، 67 / 221؛ کافی، 2 / 258).
3- . إن اللّه عز وجل یلتفت یوم القیامه إلی فقراء المؤمنین شبیها بالمعتذر إلیهم فیقول: وعزتی وجلالی ما أفقرتکم فی الدنیا من هوان بکم علی ولترون ما أصنع بکم الیوم فمن زود أحدا منکم فی دار الدنیا معروفا فخذوا بیده فأدخلوه الجنه، _ قال: فیقول رجل منهم: یا رب، أهل الدنیا تنافسوا فی دنیاهم فنکحوا النساء، ولبسوا الثیاب اللینه، وأکلوا الطعام، وسکنوا الدور، ورکبوا المشهور من الدواب، فأعطنی مثل ما أعطیتهم. فیقول تبارک وتعالی: لک ولکل عبد منکم مثل ما أعطیت أهل الدنیا منذ کانت إلی أن انقضت الدنیا سبعون ضعفا. (کافی، 2 / 261؛ بحارالانوار، 69 / 11).
4- . إن العبد الولی للّه یدعو فی الأمر ینوبه فیقول اللّه للملک الموکل بذلک الأمر: "اقض لعبدی حاجته ولا تعجل فانی أشتهی أن أسمع نداءه وصوته"، وإن العبد العدو للّه لیدعو اللّه فی الأمر ینوبه فیقال للملک الموکل به: "اقض حاجته وعجلها، فأنی أبغض أن أسمع نداءه وصوته" قال: فیقول الناس: "ما أعطی هذا حاجته وحرم هذا إلا لکرامه هذا علی اللّه وهوان هذا علیه!". (کافی، 2 / 490؛ بحارالانوار، 68 / 152).