الدرر النبویه فی نقد آراء فلسفیه صفحه 54

صفحه 54

آنها وادارد» بیان آن، اینست که این نظریه، از بدیهیات نمی باشد و از مسائل مورد اتِّفاق فلاسفه نیست؛ چرا که مبتنی بر اصالتِ وجود، وحدتِ وجود و وحدتِ اطلاقی و وحدتِ شخصی وجود، می باشد.

همه یِ این بینش ها جای تأملست و رجالِ فن ملاحظاتی در آنها دارند، بسا بزرگانی از متقدمان و متأخران که به اصالتِ ماهیَّت قائل اند و اصالتِ وجود را انکار می کنند، حتّیٰ خود ملاصدرا (چنانکه در بعضی از کتابهایش به صراحت بیان کرده است) (1) در بخشی از حیاتش به اصالت ماهیَّت قائل بود.

همچنین گروه زیادی از فلاسفه به اصالتِ وجود قائل اند؛ لیکن تباین موجودات را [با خالق] می پذیرند؛ چنانکه این سخن، به فلاسفه یِ مشّاء نسبت داده شده است.

و گروه بسیاری از ایشان به وحدت وجود قائل اند؛ لیکن بر تشکیک در وجود اصرار می ورزند و تطوّر و تشاُّن (حالت ها و شوؤنات مختلف) در وجود را، باطل می سازند.

از این رو، مدّعا، از حیث برهان چنانکه پیداست نارسا و بی پایه می نماید؛ به همین جهت در نتیجه گیری نهایی ابراز می دارند که وحدتِ اطلاقی وجود، حالتی فراتر از درکِ عقلانی است. مسلک علَّت و معلول، نیز چنین است و چنانکه در جای خودش ذکر شده، ادله یِ آن مخدوش می باشد.

شرح و بررسی

در این مسأله، استاد توحید فلسفی را بیان می دارد و به نقد آن می پردازد.

به طور کلّی از نظر مسلک معرفتی چهار قسم توحید هست:

1.


1- ملاصدرا می گوید: من از نظریه یِ اعتباری بودن ِ وجود و اصیل بودن ِ ماهیات به شِدَّت دفاع می کردم تا این که پروردگارم هدایتم نمود و کشف ویژه و روشنی برایم رخ نمود که امر به عکس، اینست و «وجودات» حقایق اصیل اند و در عین خارجی رخ می نمایند (الأسفار الأربعه، ج 1، ص 49)
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه