چه کسانی نمی فهمند؟!: گویا و رسا در نقد عرفان التقاطی و تفکرات یونانی صفحه 243

صفحه 243

عصمت و طهارت عَلَیهِمُ السَّلام را نام می بریم که به طور جدّ مخالف فلسفه بودند تا طلاب و دانشجویان و هر محقق آزاده ای که در بند تعصبات نیست، بداند که استوانه های علمای تشیع مخالف فلسفه بوده اند.(1)

دکتر مهدی نصیری در کتاب «فلسفه از منظر قرآن و عترت» در این باره می نویسد: مخالفت با فلسفه و یا حداقل بی اعتنایی به این مقوله، از عصر ائمه معصومین عَلَیهِمُ السَّلام تا کنون، جریانی مستمر، قوی و غالب بوده است و تنها در دو مقطع تاریخی دوران صفویه و نیز چند دهه اخیر، فلسفه ظهور و بروز قابل توجهی داشته است، ضمن آنکه در این دو مقطع نیز به ویژه در دوره صفویه، منتقدان و مخالفان فلسفه از تلاش های روشنگرانه خود دست نکشیدند.(2)

اکنون برای اختصار، فقط چند نفر از این بزرگواران را نام می بریم:

هشام بن حکم (متوفای 199 ق)

کتب رجال و تراجم، از هشام بن حکم، متکلم و شاگرد برجسته امام صادق عَلَیهِ السَّلام و امام کاظم عَلَیهِ السَّلام به عنوان یکی از مخالفان فلسفه که اثری نیز در رد بر ارسطو نوشته است، یاد کرده اند. همچنین به این واقعه تاریخی اشاره کرده اند که زمانی یحیی بن خالد برمکی بر شواهد و نوشته هایی از هشام که حاوی طعن بر فلاسفه بود، دست یافت و


1- خوانندگان محترم توجه کنند که دلیل ما در رد فلسفه و عرفان، مخالفت های جمعی از علما با فلسفه و عرفان نیست، بلکه دلیل مخالفت ما براساس عقل و شرع است و این قسمت را جهت آگاهی آورده ایم.
2- فلسفه از منظر قرآن و عترت، ص 383.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه