- مقدمه 1
- سیری بر علوم مخفی حیات 8
- کرم کند بی دریغ، عطا کند بی سؤال 13
- فطرت خداجویی انسان ها 15
- قوانین «منو» یا «شاس ترا» ( قانون طریقت و رستگاری) 18
- پندهای منو 21
- هرمتیان 34
- کوه جالب و عجیب ایرانی 38
- روح، مدیوم، تغییر شکل 56
- وجدان ما کیست؟ 57
- مرگ 61
- نظریه متفکران و دانشمندان درباره اِتر (اثیر) 62
- بقای روح بعد از مرگ 64
- ابدیّت 66
- ادراک 68
- تغییر نام مرگ 71
- زیستن یا نابودی؟ 77
- ماهیت ماده 92
- عقیده مادیون 93
- اثبات بقای روح برای یک فیلسوف شکاک 120
- پوشش روح 123
- مدیوم های بنام 125
- علم روحی جدید 129
- دل بستگی های دنیوی ارواح 129
- تکامل روح یا اندیشه 135
- مطلبی حائز اهمیت در مورد روح 136
- القاء معلومات مفید ارواح به محققان 137
- واقعه شگفت انگیز از یک جلسه روحی 142
- روح حیوانات 148
- مقایسه روح 148
- تفاوت نگاه ها 149
- نظریه انیشتین 153
- مسافرت بی بازگشت 153
- اظهارات روح «لومن» منجم به شاگردش 154
- زایشی دوباره 158
- شعور باطن 159
- نظریه پرفسور فروید 160
- جایگاه شعور باطن 162
- نهراسیدن از مرگ 164
- واقعه ای عجیب در مجتمع تحقیقات روحی انگلیس 165
- تمرین راجایوجا 176
- تقویت اراده 178
- تحکیم اراده بر وفق جریان مادی و سیر طبیعی 180
- تمرین برای نفوذ در اشخاص 182
- تمرین های درجه دوم برای تأثیر از دور و نزدیک 182
- تمرین در لامسه 182
- تمرین های شنوایی 183
- تمرین های درجه سوم و تأثیر غیر از فاصله ی دور 184
- روش حفظ سلامت ذهن و بدن 189
- در قلمرو خودشناسی و معرفت اسرار هستی 190
- اشاره 194
- آزمون نوع بدن به روش آیورود ماهاریشی 194
- چگونگی هماهنگی دوشاها 194
- بخش 2. پیتا 196
- بخش 3. کافا 198
- تعیین نوع بدن 199
- مشخصات انواع بدن 200
- اشاره 200
- ویژگی های نوع واتا 201
- ویژگی های نوع پیتا 202
- ویژگی های نوع کافا 204
- ورزش و افسانه ی «نابرده رنج، گنج میسر نمی شود» 205
- اشاره 205
- ورزش های مناسب نوع بدن 207
- ورزش های مناسب تیپ واتا 207
- ورزش های مناسب تیپ پیتا 208
- ورزش های مناسب تیپ کافا 209
- ورزش های گرم کردن بدن 210
- وضعیت محکم کردن نشیمن گاه (واج راسانا) 212
- وضعیت سر به زانو (جانوسیرز آسانا) 213
- وضعیت کبرا (بهوجانگ آسانا) 214
- وضعیت ملخ (سالاباسانا) 215
- وضعیت چرخش نشسته (ماریچی آسانا) 216
- خم شدن به جلو در حال ایستاده (اوتاناسانا) 217
- وضعیت هوشیاری (چیت آسانا) 218
- تنفس متعادل (پرانا یام) 219
- نحوه ی انجام تنفس متعادل (پرانایام) 220
- اشاره 223
- خصوصیات متولدین فروردین ماه 223
- طالع بینی خورشیدی 223
- خصوصیات متولدین اردیبهشت ماه 227
- خصوصیات متولدین خرداد ماه 228
- خصوصیات متولدین تیر ماه 230
- خصوصیات متولدین مرداد ماه 232
- خصوصیات متولدین شهریور ماه 234
- خصوصیات متولدین مهر ماه 236
- خصوصیات متولدین آبان ماه 237
- خصوصیات متولدین آذر ماه 239
- خصوصیات متولدین دی ماه 241
- خصوصیات متولدین بهمن ماه 242
- خصوصیات متولدین اسفند ماه 244
- منابع و مآخذ 245
شعور باطن یا همان ضمیر ناخودآگاه، انسان را موجودی عاقل و منطقی تصور می کردند، در حالی که امروزه روان کاوان معتقدند که بر خلاف تصور و عقاید فلاسفه قدیم نظیر سقراط، افلاطون و ارسطو انسان موجودی احساسی است و عقل و منطق خیلی کم در زندگی او دخالت دارد.
هم اکنون شما شاید تصور کنید که هر کاری که بشر می کند از روی عقل و اراده و سنجیده است؛ با این حساب افراد حسود، دزد، دروغگو، خودخواه، عوام فریب، کلاهبردار، دورو، کینه توز، لاقید، تنبل، اغفالگر، ریاکار، منحرفین جنسی و... مقصر و مسئول هستند، در حالی که طبق نظریه جدید روان کاوی این قبیل اشخاص مقصر و مسئول نیستند، بلکه افرادی هستند که مبتلا به بیماری های روانی می باشند.
گرچه فلاسفه قدیم نظیر سقراط و به خصوص افلاطون، به طور غیرمستقیم اشاراتی در مورد ضمیر ناخودآگاه دارند، ولی آن نظریات اولاً کامل و قطعی نبوده اند، ثانیاً عقیده نداشتند که ضمیر باطن نیرومند تر از عقل و فکر و اراده، یعنی خودآگاهی باشد.
جایگاه شعور باطن
شعور باطن انسان که گوشه دوری از بدن جا گرفته، همه چیز را می داند و آگاه است، ولی دانستنی های خود را به شعور ظاهر، یعنی مغز، نمی تواند منتقل کند، چون شعور ظاهر یا مغز دارای معلومات محدود و مختصر و در تلاش برای کسب علم بیشتری است و چون می داند که این علم و آگاهی در شعور باطن می باشد، سعی می کند چیزی از این وقایع را از شعور باطن کسب کند، ولی شعور باطن امتناع می کند، چون ظرفیت آن را در مغز نمی بیند و نمی تواند یا اجازه ندارد دانستنی های خود را که جزء اسرار است، به او بگوید. چرا؟
ما تا وقتی که نفهمیم چرا جهان به وجود آمده و همواره وجود خواهد داشت، درنخواهیم یافت که آیا جهان همواره خواهد بود یا موقتی است؟ آنچه باعث حیرت و نادانی ما در این جهان بی پایان شده، همین «چرا» است که باید دانست. واژه «چرا» هم مثل عقل و فهم و... را ما وضع کرده ایم، اما این واژه برای جهان و خدا مفهومی ندارد.