- جلد دوم 1
- «پاسخ امام مجتبی علیه السّلام به سؤالات خضر» «در حضور أمیر المؤمنین علیه السّلام» 1
- «پاسخهای احتجاجگونه حضرت مجتبی علیه السّلام به پرسشهای ارسالی از روم» «- که به شام فرستاده بود- در حضور أمیر المؤمنین علیه السّلام» 5
- «احتجاج امام حسن علیه السّلام در حضور معاویه» «با جماعتی که منکر فضل او و پدر بزرگوارش علیه السّلام بودند» 9
- «قضیّه مفاخره و مباهات امام حسن مجتبی علیه السّلام»- بر معاویه و مروان و مغیره بن شعبه و ولید بن عقبه و عتبه بن أبی سفیان 41
- «احتجاج امام حسن علیه السّلام با معاویه» «در اینکه پس از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله چه کسی شایسته مقام امامت بود» 51
- «احتجاج امام حسن علیه السّلام بر منکرین صلح با معاویه» «که او را در طلب حقّ خود مقصّر می پنداشتند» 62
- «احتجاجی که امام حسین علیه السّلام» «بر سر امامت و خلافت با عمر بن خطّاب نمود» 70
- «احتجاج امام حسین علیه السّلام» «به ذکر مناقب أمیر المؤمنین و فرزندانش علیهم السّلام» 74
- «احتجاج امام حسین علیه السّلام در توبیخ معاویه بر کشتاری که از شیعیان» «أمیر المؤمنین علیه السّلام نمود و اظهار رحمت بر آن مقتولین» 83
- «احتجاج امام حسین علیه السّلام با معاویه بر سر امامت خود» «و ذکر قسمتی از مفاخرات و مشاجراتی که میان او و معاویه رخ داد» 90
- «احتجاج آن حضرت علیه السّلام بر أهل کوفه در کربلاء» 93
- «احتجاج فاطمه صغری بر أهل کوفه» 99
- «خطبه حضرت زینب علیها السّلام دخت گرامی علیّ بن ابی طالب علیه السّلام» «در حضور مردم کوفه پس از مراجعت از کربلا» 104
- «احتجاج حضرت علیّ بن الحسین علیهما السّلام بر أهل کوفه» «وقتی از خیمه بیرون آمد و ایشان را بر بیوفائی و پیمان شکنی سرزنش نمود» 108
- «احتجاج امام سجّاد علیه السّلام بر یکی از شامیان» «در بدء ورود او و همراهانش بر یزید بن معاویه- لعنه اللَّه-» 111
- «احتجاج حضرت زینب علیها السّلام دخت گرامی أمیر المؤمنین علیه السّلام» «با یزید وقتی آن ملعون با چوب بر دندانهای امام حسین علیه السّلام می زد» 113
- «احتجاج حضرت علیّ بن حسین علیهما السّلام» «با یزید ملعون وقتی آن حضرت را نزد او بردند» 122
- «احتجاج امام سجّاد علیه السّلام در موارد مختلفی از علوم دینی» «و ذکر یکی از مواعظ نیکو و بلیغ آن حضرت» 126
- «احتجاج امام باقر علیه السّلام» «در موضوعاتی مربوط به اصول و فروع» 153
- «احتجاج امام سجّاد علیه السّلام در موارد مختلفی از علوم دینی» «و ذکر یکی از مواعظ نیکو و بلیغ آن حضرت» 183
- «احتجاج امام صادق علیه السّلام» «در انواع علوم دینی بر گروههایی زیاد با مذاهب و عقائد مختلف» 183
- «احتجاج أبو إبراهیم موسی بن جعفر علیهما السّلام» «بر مخالفین در موضوعات مختلف» 331
- «احتجاج أبو الحسن علیّ بن موسی الرّضا علیهما السّلام» «در توحید و عدل و جز آن دو بر مخالف و موافق و غریب و فامیل» 360
- «احتجاج حضرت رضا علیه السّلام بر أهل کتاب و مجوس» «و رئیس صابئین «1» و بر دیگر از أهل شقاق» 414
- «احتجاج امام رضا علیه السّلام در مطالبی مربوط به امامت و ویژگیهای الهی آن» «و راه رسیدن به او، و نکوهش افرادی که انتخاب امام را جایز می دانند، و سرزنش» «غالبان در امامت، و دستور توریه و تقیّه به شیعیان هنگام نیاز به آن دو و حسن تربیت» 465
- «احتجاج امام أبو جعفر ثانی محمّد بن علیّ علیهما السّلام» «در انواع مختلف از علوم دینی و مذهبی» 495
- «احتجاج حضرت علیّ بن محمّد عسکریّ علیهما السّلام در قسمتی از توحید» «و جز آن از علوم مربوط به دین و دنیا بر مخالف و موافق» 517
- «احتجاج امام أبو محمّد حسن بن علیّ عسکریّ علیهما السّلام» «در انواع علوم دینی» 538
- «احتجاج حضرت حجّت امام قائم، مهدی منتظر، صاحب الزّمان» «- صلوات اللَّه علیه و علی آبائه الطّاهرین-» 555
- «ابواب مرضیّ، و سفیران ممدوح در زمان غیبت» 593
- «مقداری از فرمایشات امام زمان علیه السّلام در مورد مسائل فقهی و غیر آن» «در توقیعاتی که توسّط نوّاب چهارگانه و غیر ایشان از او صادر شده» 596
- «احتجاج شیخ مفید أبو عبد اللَّه محمّد بن محمّد بن محمّد بن نعمان رضی اللَّه عنه» 649
- «احتجاج علم الهدی سیّد بزرگوار مرتضی «1»- رضی اللَّه عنه و أرضاه-» «بر أبو العلاء المعرّی در پاسخ به پرسشهای مرموزانه او» 656
- «احتجاج سیّد رضی اللَّه عنه در تفضیل و تقدیم ائمّه علیهم السّلام بر همگان جز پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله» «به شیوه ای بی سابقه در رساله ای بنام:» «رساله باهره در فضل عترت طاهره» 662
«احتجاج امام سجّاد علیه السّلام در موارد مختلفی از علوم دینی» «و ذکر یکی از مواعظ نیکو و بلیغ آن حضرت»
«احتجاج امام سجّاد علیه السّلام در موارد مختلفی از علوم دینی» «و ذکر یکی از مواعظ نیکو و بلیغ آن حضرت»
(1) 176- مردی از اهالی بصره نزد آن حضرت آمده و گفت:
ای علیّ بن حسین، جدّ شما علیّ بن ابی طالب أهل ایمان را به قتل رساند! با این سخن اشک در دیدگان آن حضرت جمع شده و در کف دستش جمع گشت، سپس آن را بر ریگها کوبیده و گفت:
ای برادر أهل بصره، نه بخدا این گونه نیست، علیّ هیچ مؤمنی را نکشت و خون هیچ مسلمانی را نریخت، آنان أهل اسلام نبودند بلکه در دل کافر و در ظاهر مسلمان بودند، و زمانی که بر کفر خود یار و اعوانی یافتند آن را آشکار ساختند، حال اینکه أهل خبره و حافظان آل محمّد نیک آگاهند که أصحاب جمل و صفّین و نهروان بر زبان رسول خدا لعن شده اند، پس رسوا باد آنکه افترای بر خدا و رسول بست! شیخی از اهالی کوفه گفت: ای علیّ بن حسین، جدّ تو (علیّ) می گفت: «برادرانمان