الاحتجاج(ترجمه جعفری) صفحه 74

صفحه 74

عمر گفت: من نمی توانم این حماقتی که بدان می بالی به شمار آرم! عثمان در جواب گریبان عمر را محکم گرفت و پیش کشیده و رها کرد و گفت: ای پسر خطّاب، مثل اینکه تو حرفهایم را قبول نداری، پس عبد الرّحمن بن عوف واسطه شده و آن دو را جدا نموده و مردم هم پراکنده شدند.

«احتجاج امام حسین علیه السّلام» «به ذکر مناقب أمیر المؤمنین و فرزندانش علیهم السّلام»

«احتجاج امام حسین علیه السّلام» «به ذکر مناقب أمیر المؤمنین و فرزندانش علیهم السّلام»

- در روزگاری که معاویه امر به لعن أمیر المؤمنین و قتل شیعیان و ناقلان مناقبش کرده بود- (1) 162- از سلیم بن قیس نقل است که معاویه در ایّام خلافتش به قصد حجّ به مدینه وارد شد و اهالی شهر به استقبالش آمدند، ولی در میان ایشان احدی جز قریش ندید، پس پیاده شده و گفت: انصار را چه شده که هیچ کدامشان به استقبال من نیامدند؟!.

یکی گفت: ایشان افراد نیازمندی هستند که مرکب سواری ندارند.

معاویه گفت: پس شتر نخلستانهاشان کجاست؟!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه