میراث حوزه اصفهان جلد 2 صفحه 305

صفحه 305

مهیّت در آن لازم می آید و آن بقواعد علم حکمت باطل است.و کسی که طرف او بود گفت:من از آوردن برهان عاجزم ولی در برابر تو عمل می کنم.شیخ فرمود:شاید شعبده کنی و بر حسّ من مشتبه نمائی؛او گفت:من اجزائی بتو می دهم و خود در چهار فرسنگی می نشینم و بدستوری که می گویم رفتار کن.و شیخ بدان نحو قبول و عمل کرد و کیمیا شد؛و از آن پس اقرار بعجز خود نمود و گفت:من علم کیمیا و موسیقی را نیز تحصیل می کنم و معلّم می شوم.پس کتابخانه اش آتش گرفت و دماغش افسرده شد و از آن ادّعاء گذشت؛و از این جهت او را شیخ الرئیس لقب دادند» (1).

ولی البتّه در نظر مطالعه کنندگان هست که ما از این پیش نوشتیم که او در کتاب شفاء،گذشته از این که موسیقی را آورده مسائلی چند بر آن افزود که متقدّمین حکماء از آن غافل بوده اند؛و در خصوص کیمیا نیز هرچند که در کتاب شفاء در ابطال آن کوشش کرده ولی پس از آن-از قراری که در کشکول شیخ بهائی است-کتاب حقائق الاشهاد را در صحّت آن نوشته (2)؛و همچنین کتابی دیگر در کیمیا و هیئت صور فلکیّه دارد که در تألیفات او یاد می نمائیم.و کتابخانه آتش گرفتن نوشتیم که در اوائل امر و بودن بخارا بوده،و دیگر در قصص حقائق این کلمات خود را واضح نکرده.

[تکفیر شیخ الرئیس]

جماعتی از فقهاء اهل سنت و غیره از معاصرین او یا دیگران،قول او را در انکار حدوث عالم و معاد جسمانی سند کرده صریحا گفته اند:او کافر است،از آن جمله امام غزالی در کتاب المنقذ من الضلال (3).


1- (1)) نگر:قصص العلماء-طبع انتشارات حضور-ص 299.
2- (2)) نگر:کشکول،مجلّد 2 جلد 4 ص 168.
3- (3)) نگر:المنقذ من الضلال-در مجموعه رسائل الإمام الغزّالی،رسالۀ 24-ص 543.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه