صفات خدا در کلام اسلامی و کلام مسیحی ( قرون وسطا ) صفحه 172

صفحه 172

بنابراین خداوند عالم است به معنای این نیست که صفت علم در ذات موجود باشد، بلکه ذات در حالتی است که عالم باشد.(1) این بدان معنا است که ذات بدون در نظر گرفتن حال، فاقد صفات است. در نتیجه ذات، در ذات بودنش فاقد صفات است و فقط در آن حالت مخصوصی است که ابوهاشم می گوید خداوند آن صفات را دارا است.

دیدگاه اشاعره

متکلمان اشعری نیز مانند معتزله در مورد صفات، اصولی دارند که همه آنها در آن مشترکند. اشاعره بر زیادت صفات بر ذات اتفاق دارند همان طور که معتزله بر عینیت صفات با ذات اتفاق داشتند و معتقدند که اوصاف خداوند زائد بر ذات او هستند.

ابوالحسن اشعری بنیان گذار مکتب اشاعره، معتقد است که صفات خداوند زائد بر ذات است. او می گوید خداوند عالم است به علمی که آن علم زائد بر ذات اوست؛ یعنی درباره این صفات نه می توان گفت که خود اویند و نه می توان گفت غیر او هستند. او می گوید این صفات، ازلی و قائم به ذات اویند.(2)

بنابراین صفاتی که ابوالحسن اشعری برای خداوند اثبات می کند هرچند قائم به ذات خدا هستند. ولی زائد بر ذات اویند. وی تصریح می کند که این صفات خود او نیستند، یعنی با ذات او عینیت ندارند. از طرف دیگر همین صفات که عین او نیستند، ازلی هستند، یعنی قدیم هستند. وقتی که این صفات قدیم باشند و عین خداوند نیز نباشند، تعدد


1- (1) الملل و النحل، ج 1، ص 92.
2- (2) الملل و النحل، ج 1، ص 108.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه