صفات خدا در کلام اسلامی و کلام مسیحی ( قرون وسطا ) صفحه 58

صفحه 58

بتوان منفک و جدا کرد، صفت فعل است، مانند علم و رزق. علم، صفتی است که هیچ وقت نمی توان آن را از ذات مقدس او جدا کرد و ازلاً و ابداً او عالم است، ولی رازق وقتی خواهد بود که مخلوقی داشته باشد و به آن مخلوق رزق داده باشد، و گرنه رازق نخواهد بود. بنابراین صفاتی که از ذات او بتوان جدا و منفک کرد صفات فعل و اگر نتوان جدا کرد، صفات ذات خواهد بود.

الف) صفات ذات

همان طور که ملاحظه گردید صفات ذات، صفاتی هستند که ازلی و قدیم اند و هیچ وقت از ذات اقدس او منفک نمی شود و آن حیات، علم، قدرت، اراده، سمع، بصر و کلام است.

از دیدگاه اشاعره و باقلانی، این صفات قدیم اند. ایشان معتقدند که خداوند این صفات را دارا است چون اگر این صفات را نداشته باشد اولاً، نمی تواند این صفات را به کسی دیگر بدهد، چون فاقد شیء معطی شیء نمی تواند باشد. ثانیاً، اگر این صفات را دارا نباشد باید نقیضش را دارا باشد؛ یعنی عدم علم را باید داشته باشد درحالی که این محال است. ایشان می افزاید: صحیح نیست هر یک از ما باوجود این که حی، عالم، قادر و مرید باشیم، عدم الحیات، عدم العلم، عدم القدرت و عدم الاراده را داشته باشیم. وقتی ما این صفات (حیاه، علم، قدرت، اراده) را در خود یافتیم واجب است که حی، عالم، قادر و مرید باشیم.

پس این صفات علت هستند برای آن که آن ها را داشته باشیم و نقضیش را نداشته باشیم. بنابراین خداوند باید حیاه، علم و قدرت داشته باشد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه