اندیشه اسلامی جلد 1 صفحه 50

صفحه 50

از سبب سازیش من سودائیم

وز سبب سوزیش سوفسطائیم(1)

یعنی آن ها ذاتی این جهان است و ذاتی، معلّل نیست. شیخ اشراق فرموده است: فلولا التضاد، ماصح الکون و الفساد و لولا الکون و الفساد، ماصح وجود اشخاص غیرمتناهیه... فصح أنه لولا التضاد ماصح دوام الفیض علی التجدد المستمر(2)؛ پس اگر تضاد در عالم ماده نمی بود کون و فساد در آن صحیح نبود و اگر کون و فساد نبود وجود اشخاص غیرمتناهی از صحت و جواز برخوردار نبود، لذا صحیح است گفته آید: اگر تضاد در عالم ماده نمی بود دوام فیض بر مبنای تجدد مستمر صحیح نبود.

باز وی فرموده است: اگر کسی گوید که این قسم (عالم جسم و جسمانی) را چرا چنان نیافریدی که شر در آن نباشد، سؤالش فاسد است و همچنان بود که کسی گوید: آب را چرا غیرآب نکردند (تا سبب سیل و یخبندان نباشد) و آتش را غیرآتش ننمودند(3)

(تا آتش سوزی رخ ندهد) و این از جمله محالات ذاتیه است که قدرت حضرت حق تعالی به آن تعلق نمی گیرد، یعنی«آب را غیرآب کردن» واقعیت ندارد تا چه رسد که تحت قدرت او قرار گیرد. اشکال از قِبل قابل است، نه فاعل. ماحصل این که شرور، ضروری و لازم و لاینفک عالم جسم و جسمانی است و نبود آن، عین نبود عالم طبیعت است.

شر و کلی نگری

حل عمده ی اشکالات در مورد شرور به کلی نگریستن انسان وابسته است. اگر او از تنگ نظری و جزئی نگری و قضاوت سطحی و شتاب زدگی دست بکشد خواهد دید اساساً شری در عالم وجود ندارد. اگر عالم جدا جدا مورد دقت قرار گیرد زشت و بی هدف و دور از حکمت می نماید ولی چنانچه آن سیستماتیکی و ارگانیکی و یک جا مورد توجه قرار گیرد دارای غایت و بسیار زیبا و جذاب خواهد بود.

جهان چون چشم و خط و خال و ابروست

که هر چیزش بجای خویش نیکوست

جهان یک واحد تفکیک ناپذیر است که حذف یک جزء آن، عین حذف کل آن است،


1- - در حکمت و معرفت، ص 422، به کوشش حسن جمشیدی، 1385.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه