فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: خوارج - جلد 5 صفحه 105

صفحه 105

شدند.

امام برای رویارویی با دشمن آماده رفتن به شام شد اما با اطلاع یافتن از نظر مردم درنگ نمود.آنها می گفتند:اگر امام ما را سر وقت این«حروریه ها»ببرد ما آماده ایم که از آنها شروع کنیم.امام در میان مردم آمد.خداوند را حمد و ثنا گفت و دعوت آنان را اجابت نمود.خصوصا وقتی شنید که خوارج حروریه،عبد الله بن خباب را کنار شط سر بریده و شکم زن حامله اش را دریده اند.این در حالی بود که سپاه آمادۀ حرکت به طرف شام بود.اینک تفصیل آن:

خوارج در منزل عبد الله بن وهب راسبی اجتماع کردند.عبد الله طی خطبه ای گفت:«اما بعد:قسم به خدا برای گروهی که ایمان به رحمن آورده و به حکم قرآن گردن نهاده اند نباید این دنیا را که دلخوشی و وابستگی به آن و اختیار نمودن آن پستی و هلاکت است،بهتر از امر به معروف و نهی از منکر و گفتار حق بدانند.پس برادران!باید باهم از این قریه که مردمش ستمگرانند،بیرون رویم و به یکی از قله های کوهستان یا به یکی از شهرها که مخالف این بدعت زیان آورند،پناه گیریم.»پس از او حرقوص بن زهیر سخنرانی کرد و او هم گفته های او را تکرار کرد.سپس حمزه بن سنان اسدی گفت:

«دوستان!تصمیم همان است که شما گفتید پس باید از میان خود کسی را برای سرپرستی امورتان انتخاب نمایید زیرا شما ناچار باید ستون و تکیه گاه و پرچمی داشته باشید تا دور آن گرد آیید و به طرف آن بازگردید.»

آنگاه امارت را بر زید بن حصین طایی عرضه کردند و او امتناع کرد و بر حرقوص بن زهیر عرضه داشتند،او هم امتناع ورزید و بر حمزه بن سنان و شریح بن اوفی عرضه کردند،آنان نیز إبا کردند.بر عبد الله بن وهب عرضه کردند.او گفت:

می پذیرم،اما سوگند به خدا این را به خاطر دنیادوستی نپذیرفتم و برای ترس از مرگ رهایش نخواهم ساخت.بدین ترتیب در دهم شوال با او بیعت کردند و او را ذو ثفنات می گفتند.

پس از آن در خانۀ شریح بن أوفی عبسی گرد آمدند.ابن وهب گفت:شهری را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه