فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: خوارج - جلد 5 صفحه 215

صفحه 215

نبوده است و شاید اولین بار،این جریان پس از روی کار آمدن معاویه به وجود آمده است.زیرا امویان این نام را برای تمامی کسانی که با حکومت خودکامۀ آنها مخالف بودند،به کار می بردند (1)و بین اباضیه و خوارج افراطی فرقی نمی گذاشتند. (2)

8-ابن اباض در نامه ای که به عبد الملک نوشته از ازارقه تبری جسته است.در این نامه آمده است من از ابن ازرق و متاع و بقاع او به خدا تبری می جویم.چون او از مبادی اسلام تا آنجا که برای ما روشن است فاصله گرفته و بدعت گذاشته و مرتد شده است و پس از اسلام کفر ورزیده است.پس من از آنان به خدا تبری می جویم. (3)

نظر ما در موضوع:

این،سخنان آنها بود.از این سخنان چنین برمی آید که آنها اصرار دارند ثابت کنند که خوارج نیستند و کسانی که آنها را خوارج نامیده اند به آنها ظلم روا داشته اند.چون می دانند که خوارج هیچ میراث نیکی نداشته اند و مسلمانان از عقاید و اعمال آنان متنفرند و این باعث شده که علمای اباضیه بکوشند تا خود را از صفوف آنها جدا سازند و خود را فرقۀ مستقلی بدانند و پیوند با خوارج را جز در یک اصل که همان انکار حکمیت باشد،منکر شوند.

شاید خواننده از طول و تفصیلی که در این مقام داده می شود،تعجب کند ولی این فقط بدان خاطر است که می خواهیم منطق آنها را دربارۀ عقایدشان ارائه دهیم تا حقی را از آنان ضایع نکرده باشیم چون آنها همانطور که دانستید مخالفانشان را به بی انصافی در بحث و زحمت ندادن به خود در جستجوی حق متهم می کنند اما این اتهام به ما نمی چسبد زیرا ما زحمت بحث را به خود داده ایم و نقل سخنان آنها خود گواه این


1- 1) -لازمه این حرف آن است که شیعه را نیز باید خوارج می نامیدند.
2- 2) -صالح ابن احمد صوافی:الامام جابر بن زید العمانی 213-214،نویسنده از قصیدۀ معروف که در پیروزی ابو بلال سروده شده غفلت کرده است.این قصیده در محل خود خواهد آمد.این حادثه در سال 60 و قبل از فتنۀ ازارقه بوده است.
3- 3) -الامام جابر بن زید العمانی 224 به نقل از جواهر المنتقات برادی 156-167.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه